2777
2789
عنوان

شوهرم مهمونی خواهرامو بهم زد

| مشاهده متن کامل بحث + 1925 بازدید | 85 پست
نه پولم دست خودمه میگم با پول خودم شام میدم نمیذاره

دوره مرد سالاری تموم شد 

شام بده 

مهمونم دعوت  کن غروب بهش بگو 

البته به نظر من اگر اهل صحبت باهاش حرف بزن چون بعضیاشون دردشون محبته  

یکسال پیش هیچ امیدی نداشتم، همه روش ها رو امتحان کردم تا اینکه بعد از کلی درد کشیدن از طریق ویزیت آنلاین و *کاملاً رایگان* با تیم دکتر گلشنی آشنا شدم. خودم قوزپشتی و کمردرد داشتم و دختر بزرگم پای پرانتزی و کف پای صاف داشت که همه شون کاملاً آنلاین با کمک متخصص برطرف شد.

اگر خودتون یا اطرافیانتون دردهایی در زانو، گردن یا کمر دارید یاحتی ناهنجاری هایی مثل گودی کمر و  پای ضربدری دارید قبل از هر کاری با زدن روی این لینک یه نوبت ویزیت 100% رایگان و آنلاین از متخصص دریافت کنید .

حالا ایشون هم خودش شاغله هم شوهرش اما نسخه شما رو برای همه نمیشه پیچید . کسی که کلا ۳ میلیون عیدی گر ...

اخه کسی ۳۶۵ و نیم روز سال گشنه نمونده که یه نیم روز بره خونه کسی شکمشو سیر کنه 

حقوق ۵ میلیونی هم نداریم یکم واقع بینانه نگاه کنید کسی که تشکیل خانواده داده و زن و بچه داره سالی یکبار از پس شام دادن به مادر زن و پدر زنش که برمیاد عروسی که نیست !!!

منم تو همین جامعه دارم زندگی میکنم از امریکا که پیام نمیدم

نی نی سایت کجاست ؟ جاییکه داده ها و آمار های علمی ، منطق و عقلانیت حرف آخر رو میزنه :) در واقع اصلا حرف نمیزنه :) لذا کامنتام به مذاق بعضی ها خوش نمیاد :)

مرغ و گوشت و برنج و روغن و میوه و اجیل بخر ببر خونه مامانت اونجا برگذار کن بگو شب مهمونی منه ولی خونه مامان میگیرم بعد با اون خواهرت که راحت تری بگو بهشون بگه که مشکل از شوهرته تا اونا هم بفهمن

چغدر شبیه منی....از صبح التماس عنتر میکنم منو نمی بره خونه ی مادرم ....منم پا شدم رفتم حموم خودم خوشگل کردم بهش هم محل ندادم اصلا هیچکدوم تحویل نمیگیرم...حرصم گرفته ولی به خودت مسلط باش...این تحفه ها ارزش غصه خوردن ندارن‌.....ما خودمون یک شهر دور زندگی میکنیم...پدرمادر دوتامون یک شهر هستند‌....سه روز خونه ی مادرش هستیم....فقط اول عید در حد سلام تبریک برد  خونه مادرم بعدش اومدیم خونه ی مادرش......فعلا اینجام ولی منم ساکت نمیشینم....رو روان ومغزش رژه میرم.‌..

من شوهرم خسیس نیست چندسال قبل رفته بود کوه،شب خونه خواهرم دعوت بودیم بچم گریه میکرد بهش زنگ زدم گفتم کی میای بدون دلیل سروصدا راه انداخت اومد من و پسرم رو از خونه خواهرم برداشت برد خونه خودمون.تو مسیر هم  بدون دلیل کلی حرف بارم کرد.چندروز بعد عروسی پسرخالش بود.حتی لباس خریده بودم.خواهرشوهرم کشوندش خونه خودش با مادرشوهرم.صداشون میومد که میگفت بریم فلان شهر برای آوردن عروس از آرایشگاه.بذار خاله به داشتن چنین قوم و خیشایی افتخار کنه.شوهرم گفت خب زنم و پسرم چی؟بچه رو بیارم تو مسیر خسته میشه شب تو عروسی اذیت میکنه.صدای خواهرشوهرم میومد که میگفت خب زنت نیادچی میشه.شب بیاد عروسی.عروس از شهر دیگه بود ولی مراسم عروسی شهر ما بود.هیچی نگفتم و شوهرم هم باهام قهر بود.صبح زود دیدم خونه نیست زنگ زدم گفت با خواهر و مادرم داریم میریم فلان شهر.خیلی بهم بر خورد.دیگه زنگ نزدم.غروب اومد هر چی گفت پاشو بریم عروسی،گفتم نمیام.هم بخاطر خونه خواهرم آبرو برام نذاشتی هم برای کار امروزت.مادرشوهرم هم سریع گفت تو نمیخوای بیای نیا بچمون رو آماده کن ببریم.منظورش پسر من بود.منم برگشتم گفتم پسر من جایی دلش خوشه که مادرش اونجا باشه وقتی قرار نیست من بیام بچم پیش من میمونه.جواب ها قطعا هو است و جواب جان جانم.نرفتم.آخر شب هم مادرشوهرم دلش میخواسته بره عروس کشون جاریم میگفت شوهر من اعصابش خورد بوده به مادرش دعوا کرده گفته از صبح منو بریدین دنبال عروس و ....زن و بچم باهام نیومدن عروس خیلی ناراحتم.دلم قشنگ خنک شد.

زنداداش منم هرسال قبل اینکه مهمونی بده به فامیل شوهرش یه دعوا اساسی راه میندازه الانم قهررفته خونه باباش ماهم مهمونیامون سالی یباره  اصلا هم راضی نیستیم اینا مهمونی بدن چون میدونیم چه اتفاقی میافته ولی چه کنیم بخاطر داداشم مجبوریم الان مثلا امشب مهمونشون بودیم پریشب یه دعوا راه انداخت باداداشم ساعت دوازده شب جیغ وداد گذاشت رفت خونه باباش

برعکس داداش من که خانواده ی خودشو هیچ وقت دعوت نمیکنه خانواده ی اون بی لیاقتو دعوت می‌کنه خونش

چه ربطی داره شاید شما دعوت نمیکنی اونا دعوت میکنند قبل از اینکه از طرف انتظار داشته باشید خودتونم یه حرکتی بزنید 

با خانواده خودش خوب نیستن با هم که بخوان دور هم جمع شن خانواده منم سالی یه بار عید فقط

بنظرم تو اول خانواده شوهرت دعوت کن که یکم حال خوب بباد بینتون این مهمونی گرفتنا عادی بشه بعد خانواده خودت رو

جالبه فقط موقع ما رو دعوت میکنه اینطوریه مال خودش شادو شنگول هیچ اتفاقی نمیافته اونی هم که بدردش میخوره ماییم خودم قبل عید رفتم اشپزخونشو گردگگیری کردم مامانم ظرفاشو شسته چون سرکاره غذاشونو همیشه براشون اماده میکنه جالبه مامانشم خونش سر کوچمونه انگار نه انگار 

ارسال نظر شما
این تاپیک قفل شده است و ثبت پست جدید در آن امکان پذیر نیست


نظر خود را وارد نمایید ...

کاربر گرامی جهت ارسال پست شما ملزم به رعایت قوانین و مقررات نی‌نی‌سایت می‌باشید

2790
2778
2791
2779
2792
داغ ترین های تاپیک های امروز