اره دیگه کنسل شد نمیدونم چه مرگشه ما نمیفهمیم چشه یهو صدای جیغش کوچه رو گرفته یابام اینام بدو رفتن بالا ببینن چشونه نگفتن که سرچیه بابام هم داداشمو سیلی زده زنداداشمم لطف کرده به بابام گفته کثافت اشغال به داداشم میگفته تخمه حروم کره خر توله سگ حالم بد میشه یه زن اونقد بددهن باشه ساعت دوازده شب رفته خونه باباش
ولی پارسالم داداشم به من گفت بیایین من گفتم بعدشام میایم شاید امادگی نداشته باشید بمونه سرفرصت شام قبول نکرد مارفتیم همه چی خوب بود زنداداشم خودش گفت ظهرچنان دعوا کردیم معلوم نیست گفتم نه متوجه نشدم بهونه شو گذاشت گفت نیومده خونه بابام ولی یسری هم داییمو دعوت کردن قبلش کلی دعوا کردن کلا هروقت مهمونی سمت داداشمه اونطور میشه دوروز بعدشم انگارنه انگار بیچاره داداشم زنش میگه بهم میگه روانی تو