2777
2789

صبح بخیر دخملا 

پسر دایی جان و‌ همسر محترم بعد سالها به ایران سفر کردن و مامانم بااصرار از دیشب اورده خونه مون اینجا باشن تا شب که خونه خاله م شام دعوتن و چندروز دیگه هم قراره برگردن استرالیا و‌معلوم نیست دوباره کی بیان . 

صبح زود پاشدیم که اینا بیدار شدن همه چی مرتب باشه بابامم که بعد اینا بیدار شده و رفته سرویس صدای خمپاره و‌نارنجک‌ داره میاد 🤣🤣🤣

عروس داییم بنده خدا هی سرخ و سفید میشه هی واتمود میکنه چیزی نمیشنوه اما عین چهارشنبه سوری یهو‌ با صدای مهییت تری سورپرایز میشه 😅😅😅

داداشم میگه بابا همزمان هم قضای حاجت میکنه هم عطسه سرفه ، این یعنی داره اسکرین شات میگیره دیگه پسرداییم ترکیده بود 😅😅

مامانم رفت تقه زد به در گفت مرد یولشتر بابا خیثیت مون رفت ، بابام قاطی کرده گفته نمیتونم صدا خفه کن نصب کنم که 😅😅😅

طفلی ها هی میگن تاشب نمیمونیم میریم تهرانگردی بعدم‌ خونه خاله ، خیلی لطیف و‌گوگولین بندگان خدا ترسیدن فکر کنم‌🥲🥲

هرچه تبر زدند مرازخم نشد جوانه زد 🌱

بچه ها باورتون نمیشه!  برای بچم از «داستان من» با اسم و عکس خودش کتاب سفارش دادم، امروز رسید خیلی جذذذابه، شما هم برید ببینید، خوندن همه کتابها با اسم بچه خودتون مجانیه، کودکتون قهرمان داستان میشه، اینجا میتونید مجانی بخونید و سفارش بدید.

از وقتی دستشویی ها اومدن تو خونه،عزت و احترام ها هم از بین رفت متاسفانه😅

❤️خودمو خیلی دوست دارم...مسیری رو اومدم که فکر نمیکردم بتونم تا آخرش ادامه بدم...اگه روزی هزار بار به خودم بگم دمت گرم...باز هم کمه.❤️

ارسال نظر شما


نظر خود را وارد نمایید ...

کاربر گرامی جهت ارسال پست شما ملزم به رعایت قوانین و مقررات نی‌نی‌سایت می‌باشید

2790
2778
2791
2779
2792
پربازدیدترین تاپیک های امروز