2777
2789
عنوان

مامانم با 22 سال سن مثل بچه باهام رفتار میکنه😒😶

| مشاهده متن کامل بحث + 953 بازدید | 56 پست
خدایااا میفهمم چقدر سختههه.... خوابگاه تونستی حتما بروو... من تازه اونجا فهمیدم چقدر بی دست و پام به ...

خیلی سخته احساس بی کفایت بودن میده 

از خدامه بتونم دور شم از خانوادم و برم یه شهر دیگه تا شاید بهتر شدم 

شما الان راهکاری چیزی امتحان کردی برای بهتر شدن؟؟

بیا تا قدر یکدیگر بدانیم که تا ناگه ز یکدیگر نمانیم 🥲

یکسال پیش هیچ امیدی نداشتم، همه روش ها رو امتحان کردم تا اینکه بعد از کلی درد کشیدن از طریق ویزیت آنلاین و *کاملاً رایگان* با تیم دکتر گلشنی آشنا شدم. خودم قوزپشتی و کمردرد داشتم و دختر بزرگم پای پرانتزی و کف پای صاف داشت که همه شون کاملاً آنلاین با کمک متخصص برطرف شد.

اگر خودتون یا اطرافیانتون دردهایی در زانو، گردن یا کمر دارید یاحتی ناهنجاری هایی مثل گودی کمر و  پای ضربدری دارید قبل از هر کاری با زدن روی این لینک یه نوبت ویزیت 100% رایگان و آنلاین از متخصص دریافت کنید .

نخور اون غذا رو دیگه بزور که دهانت نمیذاره .نخور تاعادت کنن به عدالت

آرهه شده هیچ کدوممون نخوردیم مونده خراب شده.... خیلی طرز فکرش سمی و آسیب زنندس... داداشمم حساس شده... همش فکر میکنه من دارم حقشو میخورم... مامانم انگار داره دشمنی میندازه بینمون واقعا 🤦

چه خوب حالا من از پنج سالگی کودک کار بودم 🤣 مامانم وقتی میخواست بره مدرسه میگفت تو که بلد نیستی ظرف ...

الهیی😅عوضش الان اعتماد به نفست بالاس برعکس من😅🤦

منم ۲۰ سالمه

چون بچه اخرم فکر میکنن ۲ سالمه

اگه ماه تولد و اسم رو تو شخصیت تاثیر گذار میدونی .. اگه فکر میکنی پول و مدرک شعور و فرهنگ میاره .. اگه یه ویژگی رو به کل یه شهر، جنسیت، شغل، قوم ربط میدی .. لطفا اگه تو یه بحث ریپلایت کردم بهم بگو به امضات مراجعه کن🙏🏻

بیشتر ببینید
خب خودت همه کاراتو تو خوابگاه انجام بده که حداقل اعتماد بنفست برگرده خانوادت فک میکنن دارن بهت لطف م ...

آرهه خوابگاه خیلی بهترم کرده، ولی مادرمو با مامانای بقیه مقایسه میکنم دیوونه میشم... میگم مگه من چی کم دارم که منو آدم حساب نمیکنن🤦

رشتت چیه تو دانشگاه ؟تو خوابگاه سعی کن از دوستات یاد بگیری غذا پختن رو یا از گوگلمنم همسن توام

پزشکیه رشتم، آره از دوستام خیلی دارم سعی میکنم غذا و خونه داریو اینا یاد بگیرم... کلا این موضوع اعتماد به نفسمو داغون کرده... اینجوریه که نتونستم هنوز خودمو به عنوان یه شخص بالغ به رسمیت بشناسم... فوق العاده وابستم... 🤦

خیلی سخته احساس بی کفایت بودن میده از خدامه بتونم دور شم از خانوادم و برم یه شهر دیگه تا شاید بهتر ش ...

عزیزم برا من راهکارش دوری از خانوده اس... چون باورشون نشده بزرگ شدم برمیگردم خونه همون آش و همون کاسه... باورت میشه دکتر که میرفتیم مامانم جای من علائم بیماری میگه😶😶😶تا همین چن هفته پیش که خودم تو شهر دانشگاهم برا اولین بار پا شدم رفتم دکتر و خودم حرف زدم🥲بنظرم بهتره ولی مشکلمونو با خانوده درمیون بذاریم هرچند من چشم آب نمیخوره

من با ۲۲ سال سن دوتا بچه دارم همزمان درس و دانشگاه و زندگی و اداره زندگی بدون شوهر🥲😅چقدر تفاوتمونه ...

بخداا باورت میشه من از ازدواج شدییدا میترسم... اصلا تصورشم برام سخته بخوام خانم یه خونه بشممم... واقعا کاش منم بتونم نصف مسئولیت پذیری شمارو داشته باشم 

ارسال نظر شما


نظر خود را وارد نمایید ...

کاربر گرامی جهت ارسال پست شما ملزم به رعایت قوانین و مقررات نی‌نی‌سایت می‌باشید

2790
2778
2791
2779
2792
داغ ترین های تاپیک های امروز