کوچکترین امیدی نه به اینده و نه به هیچی ندارم
دیشب مهمون داشتیم و من همش تو اتاق بودم چون از ادما و نگاهشون میترسم چون از خانوادم بدم میاد حتی از خاهر پنج سالمم بدم میاد از همممه بدم میاد و واقعا نمیدونم باید چکار کنم
شاید دیگه این روزا به اون کاری که نباید دست بزنم چون دیگه توانشو ندارم و ظرفیتم پرشده!!چطوری بعضیا حتی شده تو ظاهر انقد شادن؟؟