سلام
من خواب دیدم با پلیسا و ی بچه ای که باباشو همینا قبلا کشته بودن رفتیم روستای عمم اینا و اونا هم تیر مینداختن به ما ولی نمیخورد
در ادامش عمم رو که دیدم بهم یواش گفت برو حمام خیلی بو میدی
بعدم هی میپرسید ناراحت نشده بتشی بخدا منظوری نداشتم
منم هی میگفتم نه الان میرم
تعبیرش چیه؟ اصلا تعبیر داره؟