خیلی داغونم
بی قرارم خیلی زیاد
هزار هزار حرف دارم
نمیتونم حرف بزنم
دلم میخواد گریه کنم جیغ بزنم
ولی نمیشه
دلم میخواد بشینم پیش خدا مفصل براش تعریف کنم از اول تا آخرشو
باهاش درددل کنم بگم از بی گناهی ام
ازرنجی که کشیدم
بگم خدا تو تنها شاهد من هستی
تو میدونی که من بی گناهم
تو میدونی که خیلی بهم بد کردن
میدونی بهم رحم نکردن
بخوابم حالم بهتر میشه باید بخوابم ولی
نمیتونم بخوابم
از شبی که رفتیم احیا خوابم بهم ریخته
خوابم نمیبره که لاقل یادم بره
این چند روز اون جور که دلم میخواسته نتونستم درس بخونم
از خودم راضی نیستم
از اینم اعصابم خورده