نه گلم میدونم جسارت نکردم بهت عزیزم ببخش گفتم یعنی سوی تفاهم نبوده؟، بخاطر اینکه زندگیت حیف بود میگم گفتی همسرت آدم خوبی بود آدم خوب خیانت نمیکنه آخه عزیزم اونم کنار کسی عین شما که اونقد خانم محترم وبا شخصیت هستی بخدا من کیف کردم میگی بش توهین نکنی چقد خانم هستی مشخصه
تو هنوزم با خدا اشتی هنوزم خیلی آدمی و انسانیت درونت زنده ست طرف تو بدترین شرایط بهت خیانت کرده بد هنوزم میگی درد زیادی کشیده حرفی بهش نزنین .هنوزم سنی نداری .نمیتونم بهت دلگرمی بدم اما مطمئنم که خدا داره صبوریت رو میبینه و اونجایی که انتظار نداری دستتو میگیره
نه عشق سن خاصی نداره اتفاقا توی سنین بالاتر دوام بیشتری داره چون از روی هیجان نیست.درمورد مادرشدن بله سن مهمه اما مادرشدن تضمین دل خوشی شما نیست.تصوراینکه یه روزم یکی بیاد(حالا همسر یا فرزند) و حال دلمون بعدازاون همیشه خوب باشه هم تقریبا ناممکنه.به هرحال امیدوارم زودتر به آرزوهاتون برسید چون واقعا لیاقتش رو دارید♡
عزیزم میشه بپرسم شغلت چیه اگه دلت میخاد جواب بده گلم دوست نداری نمیخاد. خیلی غصه ام شد برات کاش میتونستم مرهم دلت بشم کاش میشد غمی از دلت کم کنم کاش میتونستم برات کاری کنم که این غمها از یادت بره من نمیتونم ولی اون بالا سری میتونه تنها کمکم اینه که برات دعا کنم که خدا خودش نجاتت بده همین که اینجا حرف زدی خودش خوبه بازم دلت خواست حرف بزنیم میزنیم بقیه را ول کن قضاوت میکنه چرت پرت میگند نچشیدن خدا نکنه نچشن ولی خدا هدایت شون کنه منم عین خواهرت بدون خدا خودش چنان غرق خوشبختیت کنه که این روزها یادت بره فقط خدا میتونه هم قدرت داره هم علمش ولی خواهر قشنگم آجی جون برا اون فوبیاهای بچگی برا اون زخم ها گلم اقدام کن که ریشه ای خوب شی عزیزم سعی کن بری یتیم خونه ها شیرخوارگاه ها آسایشگاه سالمندان معلولین بشون محبت کنی غذا بدی برشون برسی ببری حمام یکی. دوتا بچه از یتیم خونه معنوی به سرپرستی بگیر ماهی هرچقد بتونی براش بریز. شاد کردن بچه های یتیم بخدا معجزه میکنه شدید. به حیوانات اب غذا بده. زندان زنان برو بخش جرایم غیر عمد زنهایی که بخاطر مشکل مالی اجاره خونه یا بدهی افتادن زندان گاهی بخاطر 500 هزار بتونی بشون سر بزنی تا حد توان بتونی کمک کنی براشون خوراکی ببر برا بچه ها اسباب بازی ببر اونا را بغل کن ببر حمام اونقد معصوم هستن بخدا خودت روحیه میگیری چنان انرژی مثبت میاد زندگیت که باورت نمیشه معجزه میشه یکی از بجه ها میگفت دختر عمه اش سنش بالا بود 50 سال هی میرفت این جاها به یتیم ها محبت می‌کرد تو نظافت اونجا کمک می‌کرد بچه ها عین مادر دوسش داشتن نذر کرده بود اگه همسرخوبی گیرش بیاد دوتا بچه ببره اصلا خونش بزرگ کنه یهو مدیر عامل که به این مرکز کمک مالی میکنه یه بار میره سر بزنه این خانم را میبینه صد دل عاشقش، میشه پسره 45 سالش بود الان تو پول شنا میکنه خیلی خوشبخته حتی جهیزیه نخواست ازش دوتا بچه ام طبق عهدش برد خونش که بزرگش کنه یعنی اثر کار خیر از نماز بیشتره بخونی برا روحیه خودت هم خوبه این بچه ها این سالمندان این معلولین اونقد دعاشون گیراست
تو یه تایپک گفتی کاش سرطان خون بگیری چون بی درد پس اینجا چرا گفتی شوهرت زجر کشیده
