دختری که خودش درآمد داره ،خودش مشکلاتش حل میکنه خودش خونه داره یا میتونه خونه اجاره کنه،دختری که موقعیت اجتماعی و شغلیش خوبه واقعا چرا باید ازدواج کنه؟
یکسال پیش هیچ امیدی نداشتم، همه روش ها رو امتحان کردم تا اینکه بعد از کلی درد کشیدن از طریق ویزیت آنلاین و *کاملاً رایگان* با تیم دکتر گلشنی آشنا شدم. خودم قوزپشتی و کمردرد داشتم و دختر بزرگم پای پرانتزی و کف پای صاف داشت که همه شون کاملاً آنلاین با کمک متخصص برطرف شد.
اگر خودتون یا اطرافیانتون دردهایی در زانو، گردن یا کمر دارید یاحتی ناهنجاری هایی مثل گودی کمر و پای ضربدری دارید قبل از هر کاری با زدن روی این لینک یه نوبت ویزیت 100% رایگان و آنلاین از متخصص دریافت کنید .
به سوی الله بازگردید قبل از اینکه به سوی او بازگردانیده شوید...من مسلمانم اسلام دین کاملیست اما من نه اگه بدی از من دیدید از منه نه دین و مذهبم ولی اگه خوبی از من دیدید لطف خداست❤☕
اینکه یه نفر کنارش باشه م مشکلات و شادیشون رو باهم قسمت کنن
اینکه تو سن بالاتر تنها نمونه
و ...
💖 عاشق کوردهای عزیز ❤شانس نام مستعار خداست ... آنجا که نمیخواهد امضایش پای داده هایش باشد 😍❤️ 💚در آیینه دختری می بینم / سرسخت ، مغرور و تنها /عجب قدرتی دارد چشمانش / این قدرت هر آینده ای را شکوه مند می سازد!💚 🎐 💜اجـازه نـده هيـچ كس پـاشو رو رويـاهات بـذاره..🌱 ️ تو مالک آرزوهای خودتی دختر 💪 بلند شو ، صورتت رو بشور ، موهات رو شونه بزن ، آرایش کن ، یه لباس شیک بپوش ، خوراکی مورد علاقت رو درست کن و بخور ، یکم برای خودت برقص ، کمی مدیتیشن کن ! تمام شد !💜 👈 💙حالا اونقدر قدرت داری که بری دنبال رویاهات و هیچ کس نمیتونه شکستت بده💙😉🌝❤️
خیلی هارا دیدم چ پسر چ دختر موقعیت عالی دارند اما سینگل هستن و فقط احساس پوچی دارند. خلاء عاطفی دارن نیاز جن.س.ی دارن
ازدواج ک فقط بخاطر پول نیست . فک کنم راجب عشق تاحالا جیزی نشنیدی . عشق به نظرم قشنگ ترین چیزه اما چون خیلیا تجربش نمیکنن فک میکنن ازدواج فقط برای پول و رابطه هست .
حالا همراهی که بخواد فقط مسئولیت هاتو بیشتر کنه و خودش فقط مسئولیت درآمد به عهده بگیره چی؟همراهی که بگه اینجا نرو اونجا نرو و محدود کنه چی؟تو همه کارا و تصمیماتش سنگ بندازه چی؟
روحیه بعضی افراد جوری هست که نمیتونه تنهایی رو تحمل کنه
در مقابلش یه عده هم هستن که دوست دارن تنها باشن
اینا همش یه انتخابه
ما دخترهای غمگین شانزده ساله ای بودیم که فکر میکردیم اگر میشد رنگ موهایمان را روشن کنیم ، تکلیفمان هم روشن می شد. ما ، با ماتیک های قایمکی و کابوس های یواشکی و آرزوهای دزدکی . ما و کارت پستال هایِ « سوختم خاکسترم را باد برد ، بهترین دوستم مرا از یاد برد» ... ما و شعرهای دوران مدرسه ، اولین دست نوشته هایی که توی دفتر ِ کوچک یادداشت می نوشتیم و مشاور دیوانه به خیال اینکه این یک نامه برای پسر مردم است از ما می دزدید .ما ، که تمام عمر ترسیدیم دختر بدی باشیم . ترسیدیم مقنعه هایمان چانه دار نباشد و چشم سفید باشیم . ما که توی کتاب هایمان فروغ نداشتیم ، چون فروغ میان بازوان یک مرد گناه کرده بود ، ما فقط یادگرفتیم مثل کبری تصمیم های خوب بگیریم ، و آن مرد ؛ هر که می خواهد باشد . مهم این است که داس دارد…