2777
2789
عنوان

داستان زندگی من واقعی اما ترسناک

| مشاهده متن کامل بحث + 32663 بازدید | 531 پست
نمیدونم این داستان ترسناک زندگیم از کجا شروع شدو نمیدونم برای تعریفش تا کجا برگردم عقبشاید قبل از تو ...


حالا کلیم گفتی نگید دروغه و فلانه اما حرفهای معمولیت با داستانت خیلی نثرش فرق میکنه

اونارو خیلی محاوره ای نوشتی داستانت کتابی 

امیدوارم کپی از جای نباشه!

بچه ها باورتون نمیشه!  برای بچم از «داستان من» با اسم و عکس خودش کتاب سفارش دادم، امروز رسید خیلی جذذذابه، شما هم برید ببینید، خوندن همه کتابها با اسم بچه خودتون مجانیه، کودکتون قهرمان داستان میشه، اینجا میتونید مجانی بخونید و سفارش بدید.

عزیزم یعنی هرکسی که خودکشی میکنه طلسم داشته ؟دست خودش نبوده؟

من اینو گفتم ؟

کفتم اکثر کسایی که طلسم دارن خودکشی نمیکنن 

چون طلسم یه حونور اینجوری رو میندازه گردنشون شب تا صب ،صبح تا شب وسوسشون میکنه 

ذات شیطان وسوسه گره ،اصلا کارش همینه 

برعکس ما فکر میکنیم کارش ترسوندن و قدرت های آنچنانی 

اما من فکر میکنم اون قدرتش فقط وسوسه مردن آدماست انقدر میگه میگه میگه تا یهو دیدی عصبانی شدی و تو یه لحظه از کفت رفت و کاری که نباید رو کردی 

و استعدادش هم به نظرم فقط دروغگو بودنشه 

و گرنه من حتی فکر نمیکنم اون حتی قدرت اینو داشته باشه که ظرفای زینت و انداخته باشه

به تو حاصلی ندارد غَمِ روزگار گفتن،که شبی نَخُفته باشی به درازنای سالی،غَمِ حال دردمندان نه عجب گَرَت نباشد،که چنین نرفته باشد همه عمر بر تو حالی

منم همین فکرو کردم...

دارم داخل پیامکا مینویسم بعد کپی میکنم اینجا میزارم 

ولی در لحظه مینویسم 

به تو حاصلی ندارد غَمِ روزگار گفتن،که شبی نَخُفته باشی به درازنای سالی،غَمِ حال دردمندان نه عجب گَرَت نباشد،که چنین نرفته باشد همه عمر بر تو حالی

دارم داخل پیامکا مینویسم بعد کپی میکنم اینجا میزارم ولی در لحظه مینویسم

نه اون اول داستانت خیلی با بقیه نوشته هات متفاوت بود

ازونجا که گفتی خوب دیگه اینارو تایپ‌نکردمو خورد خورد مینویسم دوباره نثرت شد مثل خودت

مثلا خودت مینویسی میدونستم

ولی تو اولای داستانت که میگی تایپ کردم نوشتی میدانستم


انگار رمانی چیزی بود...

حالا کلیم گفتی نگید دروغه و فلانه اما حرفهای معمولیت با داستانت خیلی نثرش فرق میکنهاونارو خیلی محاور ...



الان کپی از جایی باشه به من چی میرسه اینجا بنویسم 

این همه مدت دارم مینویسم 

نه قصدم پربازدیدی بوده نه چیزی 

و گرنه میومدم مثل بقیه کلش و ساعت دوازده مینوشتم و جنجال به پا میکردم 

پربازدید هم نخواستم بشه به خاطر همین حرفهایی که در میارید 

خیلی از وقتها خدا شاهده خودم و مجبور به نوشتن میکنم چون فک میکنم وقتی شروعش کردم موظفم تا آخر بگم به خاطر دوستانی که خواستن ادامش و بزارم 

و گرنه حتی خواستم حذف کنم و تموم شه

من نوشتن و یه ماه پیش شروع کردم نه یه روزه 

لطفا اگر شک دارید تاپیک و ترک کنید 

و همینطور بقیه


به تو حاصلی ندارد غَمِ روزگار گفتن،که شبی نَخُفته باشی به درازنای سالی،غَمِ حال دردمندان نه عجب گَرَت نباشد،که چنین نرفته باشد همه عمر بر تو حالی

[QUOTE=

376702452]نه اون اول داستانت خیلی با بقیه نوشته هات متفاوت بود ازونجا که گفتی خوب دیگه اینارو تایپ‌نکردمو خور ...[/QUOTE]

من تو روزهای مختلف و تو حالات مختلف نوشتم برای همین ممکنه نثرم فرق داشته باشه 

حتی دستخط آدم هام تو روزهای مختلف میتونه فرق داشته باشه

من تاپیکای اول و اصلا یادم نیست چی نوشتم حتی اسم مستعارم رو گاهی یادم میره چی گذاشتم 

یه ماه از شروعش میگذره

به تو حاصلی ندارد غَمِ روزگار گفتن،که شبی نَخُفته باشی به درازنای سالی،غَمِ حال دردمندان نه عجب گَرَت نباشد،که چنین نرفته باشد همه عمر بر تو حالی

حتما همینکارو میکنم...

ممنونم 

به تو حاصلی ندارد غَمِ روزگار گفتن،که شبی نَخُفته باشی به درازنای سالی،غَمِ حال دردمندان نه عجب گَرَت نباشد،که چنین نرفته باشد همه عمر بر تو حالی

من اینو گفتم ؟کفتم اکثر کسایی که طلسم دارن خودکشی نمیکنن چون طلسم یه حونور اینجوری رو میندازه گردنشو ...

اینجا تصحیح میکنم اکثر کسایی که طلسم دارن تمایل به خودکشی دارن 

اشتباه تایپی هست

به تو حاصلی ندارد غَمِ روزگار گفتن،که شبی نَخُفته باشی به درازنای سالی،غَمِ حال دردمندان نه عجب گَرَت نباشد،که چنین نرفته باشد همه عمر بر تو حالی

ارسال نظر شما


نظر خود را وارد نمایید ...

کاربر گرامی جهت ارسال پست شما ملزم به رعایت قوانین و مقررات نی‌نی‌سایت می‌باشید

2790
2778
2791
2779
2792