بچه ها تاپیک قبلیم هست،نامزدم(عقدیم)
کمرش دیروز کبود بود با جای چنگ دست
که با حرفایی ک گفت فهمیدم یا سرکار شده یا واقعا خواهرزادش اونجوری کرده
الان شات میزارم بهم پیم داد
منم عصبی بودم یکم چرت و پرت گفتم
زنگ زد گریه کرد جون مادرشو روح داییشو(که عموی خودمم میشه قسم خورد که واقعا چیزی نیس
بچه ها داشت گریه میگرد میگفت من از صبح تا شب دارم کار میکنم به خاطر تو حقم نیس همچین فکری راجبم کنی و کلی گریه که خودم پشیمون شدم
چ جوری معذرت خواهی کنم بچه ها
خودمم میدونم اهلش نیس زیادی تند رفتم
الان شات میزارم