داداشم یه دوست داره خیلی تیپ و قیافه و هیکل شبیه هم هستن ،منم با این داداشام خیلی سرو کله هم میزنیم شوخی میکنیم ،یه روز داشتم میرفتم خونه مامانم اینا عینک نزده بودم ،دره خونه مامانم دوست داداشم بود فکر کردم داداشم ایستاده منم از سر کوچه زبون دراوردم، چشام و قیچ کردم لپام و باد کردم ،رفتم رفتم جلو دیدم وای دوست داداشمه، دیدم بدبخت هعی خودش جمع میکرد سرش و می انداخت پایین ،یعنی مردم از خجالت همش میگفتم زمین چرا دهن باز نکردی اون لحظه من و ببلعی، الان که بهش فکر میکنم قلبم تیر میکشه
یه بار میخواستم به خواهرم بگم درو باز کن بابا اومد گفتم باباتو باز کن در اومد😂😂😂
وایی یاد چی افتادم🤣😭😭
دوست رلم ازم پرسید ام البنین رو میشناسی گفتم آره پسر عمومه🥲🥲😂یهو سکوت شد واسه اینکه ضایع نشم خودم خندیدم یهو جمعیت زدن زیر خنده منم ک آب شدم🤣🤣😭😭
اسی وایسا داره سوتیام یادم میاد😂
خواستگارم (پسر خالم) اومده بود خونمون
منم حموم بودم متوجه نشدم اومده
حموممون تو راهروعه
من با صدای خیلی بلند اهنگ میخوندم بعدش اومدم بیرون فهمیدم اومده خونمون رفتم نشستم گفت کی بیاییم کنسرتتون
آب شدم😂🥲
رفتیم مهمونی خونه عمم
برادر شوهرش که سنی ازش گذشته هم بود
هی تومهمونی به من نگاه میکرد و تعریف میداد
میگفت چه دخترایی به به و...
موقع برگشت جلو در اومدن بدرقه برگشتم بهش گفتم سلام 😂😑
ارسال نظر شما
تاپیک های به روز شده
48 ثانیه پیش
48 ثانیه پیش
پربازدیدترین تاپیک های امروز
داغ ترین های تاپیک های امروز