2777
2789
عنوان

بخاطر خوراکی نخریدن باهاش کات میکنم

| مشاهده متن کامل بحث + 429 بازدید | 40 پست

دیگه بنظرم این رفتارت که برو از سوپری برام خوراکی بخر بیار زیادی لوس بازیه

هر چیزی از حد بگذره دل آدمو میزنه، حق داره 

مَرا هزار امید هست و هیچکدومِش ديگه تو نیستی😎                                                                                   دید هرکسی به دنیا متفاوته و همین تفاوت دیدگاه ها زندگی و صحبت ها رو جذاب میکنه، پس نگاه هیچکس به زندگی غلط نیست، چون ما هنوز از خیلی اتفاقایی که تو این دنیا رخ میده خبر نداریم😉😊
افرینپس خودت خواستیاون ازت نخواستزنگ نزد بهت امر کنه بگه پاشو برام غذا بپز بیاراونم اگه بهت امر میکر ...

نه اتفاقا 

اون تا حالا ۱۰ بار ازم خواسته براش آشپزی کنم و هردفعه گفتم چشم و بهترین خودمو گذاشتم 

هیچوقت ازش چیزی نخواستم جوری که دوستام بهم میگفتن اون چجوری روش میشه ازت میخواد و تو هیچی ازش نمیخوای 

پس نباشی از ناامید شوندگان ❤️‍🔥🌸

بچه ها باورتون نمیشه!  برای بچم از «داستان من» با اسم و عکس خودش کتاب سفارش دادم، امروز رسید خیلی جذذذابه، شما هم برید ببینید، خوندن همه کتابها با اسم بچه خودتون مجانیه، کودکتون قهرمان داستان میشه، اینجا میتونید مجانی بخونید و سفارش بدید.

نه اتفاقا اون تا حالا ۱۰ بار ازم خواسته براش آشپزی کنم و هردفعه گفتم چشم و بهترین خودمو گذاشتم هیچوق ...

وسط امتحانت هم اون ازت خواست که آشپزی کنی و کردی؟

روزی سگی داشت در چمن علف می‌خورد. سگ ديگری از کنار چمن گذشت. چون اين منظره را ديد تعجب کرد و ايستاد. آخر هرگز نديده بود که سگ علف بخورد! ايستاد و با تعجب گفت: اوی ! تو کی هستی؟ چرا علف می‌خوری؟! سگی که علف می‌خورد نگاهش کرد و باد در گلو انداخت و گفت: من؟ من سگ قاسم خان هستم! سگ رهگذر پوزخندی زد و گفت: سگ حسابی! تو که علف می‌خوری؛ ديگه چرا سگ قاسم خان؟ اگر لااقل پاره استخوانی جلوت انداخته بود باز يک چيزی؛ حالا که علف می‌خوری ديگه چرا سگ قاسم خان؟ سگ خودت باش...     #زمستان بی بهار / ابراهیم یونسی
وسط امتحانت هم اون ازت خواست که آشپزی کنی و کردی؟

بله 

من مریض شدم  و براش آشپزی کردم جوری که غذا رو فرستادم و بلافاصله رفتم بیمارستان بستری شدم ۲ روز 

پس نباشی از ناامید شوندگان ❤️‍🔥🌸
من نمیدونم چرا متوجه منظور من نمیشید . بحث من چیپس و پفک نیست ! من حرفم ارزشیه که برام قائل نشده بهم ...

عزیزم بخدا ما میفهمیم چی میگی منم گفتم دیگه ارزش خودتو باید یجور دیگه میسنجیدی 

ده بار برای تو خریده یه بارم برای رفیقاش خریده ، بعدشم وقتی گفته من بیکار نیستم که نیم ساعت برم برات فلان چیز بخرم یعنی خسته شده ، اون فکر میکنه داری تیغش میزنی ، با خودش میگه بیرون که خرجش میکنم الانم ولم نمیکنه 

رویای مرگ شاید بهانه ایست برای تحمل کابوسی به نام زندگی .......                                                               اگه توی یه کشوری درآمدِ یه آرایشگر بیشتر از یه معلمِ به این معنی نیست که پول تو درس خوندن نیست ،،،، به این معنی هست که مردم از قیافه ی زشتشون بیشتر خجالت میکشن تا مغز خالیشون ......                                                       ماها که بابامون پولدار نبوده یه چیزی رو خوب یاد گرفتیم ،،،، اینکه خیلی راحت قید چیزایی که دوس داریمو می‌زنیم ، پس یه لطفی در حقمون بکن سلطان ، اگه دوسمون داری           زیاد ناز نکن ......                                                                      💫 من یه اسفندی ام 🌨️ مغرور ، جذاب ، لجباز 💫
عزیزم بخدا ما میفهمیم چی میگی منم گفتم دیگه ارزش خودتو باید یجور دیگه میسنجیدی ده بار برای تو خریده ...

باشه من دیگ ادامه نمیدم 

ولی هر دفعه که منو برده ی کافه بلافاصله بعدش براش جبران کردم 

اگر قرار بر تیغ زدن باشه اون منو تیغ زده نه من

پس نباشی از ناامید شوندگان ❤️‍🔥🌸
بله من مریض شدم و براش آشپزی کردم جوری که غذا رو فرستادم و بلافاصله رفتم بیمارستان بستری شدم ۲ روز

پس نگاه کن ببین مشکلات دیگه رابطتون چیه

روزی سگی داشت در چمن علف می‌خورد. سگ ديگری از کنار چمن گذشت. چون اين منظره را ديد تعجب کرد و ايستاد. آخر هرگز نديده بود که سگ علف بخورد! ايستاد و با تعجب گفت: اوی ! تو کی هستی؟ چرا علف می‌خوری؟! سگی که علف می‌خورد نگاهش کرد و باد در گلو انداخت و گفت: من؟ من سگ قاسم خان هستم! سگ رهگذر پوزخندی زد و گفت: سگ حسابی! تو که علف می‌خوری؛ ديگه چرا سگ قاسم خان؟ اگر لااقل پاره استخوانی جلوت انداخته بود باز يک چيزی؛ حالا که علف می‌خوری ديگه چرا سگ قاسم خان؟ سگ خودت باش...     #زمستان بی بهار / ابراهیم یونسی
دیگه حوصله ام نمیکشه خسته شدم تمومش میکنم فقط میخواستم مطمئن بشم حق دارم ناراحت بشم

من که میگم نه (برای همین مسئله) ولی مشکل شما دو تا مشخصه فقط همین نیست

روزی سگی داشت در چمن علف می‌خورد. سگ ديگری از کنار چمن گذشت. چون اين منظره را ديد تعجب کرد و ايستاد. آخر هرگز نديده بود که سگ علف بخورد! ايستاد و با تعجب گفت: اوی ! تو کی هستی؟ چرا علف می‌خوری؟! سگی که علف می‌خورد نگاهش کرد و باد در گلو انداخت و گفت: من؟ من سگ قاسم خان هستم! سگ رهگذر پوزخندی زد و گفت: سگ حسابی! تو که علف می‌خوری؛ ديگه چرا سگ قاسم خان؟ اگر لااقل پاره استخوانی جلوت انداخته بود باز يک چيزی؛ حالا که علف می‌خوری ديگه چرا سگ قاسم خان؟ سگ خودت باش...     #زمستان بی بهار / ابراهیم یونسی
من نمیدونم چرا متوجه منظور من نمیشید . بحث من چیپس و پفک نیست ! من حرفم ارزشیه که برام قائل نشده بهم ...

من میفهمم چی میگی .ببین من یه حدسی میزنم .این دیده تو پول خرج میکنی ،  گفته پس لابد دختره هم انتظار داره منم متقابلا خرج کنم  بذار خودمو دست و دلباز نشون بدم دلشو به دست بیارم .بعدش کم کم چهره اصلی خودشو نشون میده 

اگه وضع مالیش اوکیه که هیچی . اما اگه وضع مالیش زیاد خوب نیست بخواد نخواد بعد از یه مدت پولش ته میکشه و طبیعیه اینطور رفتار کنه 

ترکیب رنگ مو خواستی تاپیک رنگ مو رو ببین و سوال کن
ارسال نظر شما

کاربر گرامی جهت ارسال پست شما ملزم به رعایت قوانین و مقررات نی‌نی‌سایت می‌باشید

2790
2778
2791
2779
2792
داغ ترین های تاپیک های امروز