خیلی از دستش ناراحت شدم دختری که رفته براش خاستگاری ی دختر معمولی هست گفتم رفتین خاستگاری ملکه انگلیس ترسیدی من بفهمم بهم بزنمش بعد گفت اگر تو میفهمیدی میرفتی پخش میکردی خیلی از دستش ناراحت شدم هیچ وقت نمیبخشمش مادرشوهرم کافی پدر شوهرم چیزی ازش پنهان کنه از سقف اویزانش میکنه برای افکار شوهرم متاسفم
جاریمو بعد مدتها دیدم، انقدرررر لاغر شده بود که شوکه شدم! 😳
پرسیدم چی کار کرده تونسته اون لباس خوشگلشو بپوشه تازه دیدم همه چی هم میخوره!گفت با اپلیکیشن "زیره" رژیم گرفته عید نزدیکه و منم تصمیم گرفتم تغییر کنم. سریع از کافه بازار دانلود کردم و شروع کردم، تازه الان تخفیف هم دارن! 🎉
حقیقتشو بخوایی من رفتم خونه مادرشوهرم شام دعوتت بودیم ی هو دیدم برادرشوهرم آمد با دست گل شیرینی اصلا هم اهمیت نمی داد که ما امدیم خونشون خوشحال بود بعد مادر شوهر من برگشت گفت اره ما داریم میریم تعیین مهریه منم جا خوردم گفتممبارکه
اسی خیلی مهم ندون این چیزا رو ول کن بابا حوصله داریا دختر
😉😉😉😉 ن بابا مهم نیست ولی ناراحت شدم واقعا وقتی رفتار مادرشوهرم با پدرشوهرم مبیبنم که اگر مثلا عمه های شوهرم دختری یا پسری ازدواج کرده باشم مادرشوهرم خبر نشه میخواد دنیا نابود کنه مادرشوهرم خودشو خاص مبیبنه که باید از همه چی اطلاع داشته باشه