اینقد گریه کردم و ناراحتم
با شوهرم دعوا کردم
سر اینکه به زبون میگه مامانش چه کارا وو چه بلاهایی سرمون اورده اما همین که میبینش همه چی یادش میره و دلقک میشه مشینن باهم میخندن
خدایش قسم حضرت عباسشو باور کنم یا دم خروسش رو
مادرش تا طلاق مارو نگیره اروم نمیشه