استارتر عزیزم هرکاری کردم نتونستم درخواست بدم دوباره امتحان میکنم یه کم دیگه.
نه من از یه جایی به بعد،
بعد از پنج سال مصرف دارو،
همشون ریختم توی سطل اشغال و از آدم های سمی مثل خانوادم دوری کردم و سعی کردم مشاوره برم رو خودم کار کنم. در واقعیت سختی های شدید زندگیم جوری رقم خورد ک این درد لامصب رو کلا فراموش کردم. هنوز گاهی پرخاشگر میشم گاهی واکنش های هیجانی دارم بیدلیل دلشوره یا خوشحالی شدید رو دارم ولی محلش نمیذارم و روتین زندگیم رو خوب یا بد میگذرونم.
ته ته تهش اینه که ب عنوان یه ویژگی بپذیریدش و فقط خودتون بخواید که حداقل کمتر بشه قرص و دارو من رو بشخصه داغون ترم کرد وقتی قطعشون کردم خیلی بهتر شدم خانوادم ۲ ماه بیمارستان روانی بستریم کردن ولی در نهایت چند ماه پیش بود ک مشاورم بهم گفت این آدمهای روانی نیستن که میرن دکتر، اونها فقط از دست روانی هایی که نمیان اینجا به ما پناه میارن.