همسرم از بچگی کار میکرده و کنارش درسشو ادامه داده
ولی برادر شوهرم نه کار کرده نه درس خونده
الانم زیاد رغبتی به کار کردن نداره و وضع مالیشون خوب نیست
ولی همسرم وضعش خوبه و همه کیش واسه خودشه
ما رفته بودیم مسافرت
بعد از اینکه اومدیم خونه مادرشوهرم بهش گفتیم و سوغاتی بهش دادیم(دفعه های قبل واسه همه آورده بودیم این بار نیاوردیم)
بعد برادرشوهرم برگشت به شوهرم گفت چقد تو ندیدبدید و نو کیسه ای
مسافرت رفتی که رفتی
اگه پولداری واسه خودتی و زن و بچه منو بهونه ننداز و چن بار نوکیسه رو تکرار کرد
شوهرم سر همین دیگه باهاش حرف نمیزنه
البته قبلام شوهرم یه لیوان آب بهم داد یا احتراممو تو. جمع نگه میداره و.. بهش میگفت زن ذلیل مسخره میکرد.. و میگفت باید زنو بزنی نه اینکه باهاش خوب باشی و...
الان شوهرم باهاشون قهره من باهاشون حرف بزنم یا نه؟