رفتار یا اخلاقی رو تغییر دادین؟ اگه آره چرا؟ و آیا بازخورد خوبی داشت؟
فهمیدم بعد ازدواج تنها شدن یعنی چی
لایکم‌کن اسی جون
دیدم کلا دوطرف شبیه هم شدن اخلاقاشون و استایلشون
پوست کلفت شدم
تازه فهمیدم چقدر سخت زندگی.
تغییراتم مثبت نبوده متاسفانه
هیچی. همکارام تقریبا تا یک سال بعد نمیدونستن ازدواج کردم.
منظم ترشدم مسئولیت پذیر ترشدم بیشتر به خودم میرسم دیدم بع خیلی چیزا عوض شده
به معنای واقعی زندگی رسیدم و خوشبختی و حس کردم
یه بار یکی بهم گفت مهربون تر شدی! خب شایدم. من اصلی ترین دلیل ازدواجم عشق بود. دریافت میکردم و متقابلا اونم از من دریافت میکرد. عشق که میاد ادم مهربون تر میشه
از ولخرجیام کم کردم. بیشتر به فکر ساختن زندگی بودم. اینا برام جذاب تر شد
بعد از ۳۰ سالگی حس کردم کلا دنیا متفاوت شد، یهو حس کردم اروم تر شدم، انگار ته نشین شدم. همه حرفا و فکرای بقیه در موردم، همه ناراحتیا، همه قضاوتها، همه حرص خوردنای الکی یهو همش ته نشین شد. دوستای واقعی تری رو کنار خودم نگه داشتم.
بعدش که مادر شدم نسبت به همه بچه ها مهربون تر شدم. یه بچه تو خیابون بخوره زمین من دارم میدوم طرفش!
ارسال نظر شما
جدیدترین تاپیک های 2 روز گذشته
تاپیک های به روز شده
27 ثانیه پیش
27 ثانیه پیش
28 ثانیه پیش
پربازدیدترین تاپیک های امروز
داغ ترین های تاپیک های 2 روز گذشته
داغ ترین های تاپیک های امروز