اسی میگی قسم دروغ خورده یه چیزی برات تعریف کنم شاخ دربیاری
یکی از دوستهای من بود ،همیشه مذهبی ها رو انتقاد میکرد ، خودش هم نمازخون بودها . ولی وقتی میخواست حرف بزنه یا قسم میخورد تو ذهنش به یه چیز دیگه فکر میکرد بعد قسم میخورد میگفت این کار من اسمش تقیه است مثلا میگفت بخدا قسم من امروز نرفتم کتابخونه ، بعد تو ذهنش این بود که من نرفتم غذاخوری کتابخونه .
و بعد برا من میگفت من رفتم کتابخونه ولی تو ذهنم غذاخوری کتابخونه نرفتم بود ، پس قسمم درسته
آدمهای سواستفاده کننده از دین هم هستن که نمیشه اسمشونو گذاشت دیندار