خیلی ناراحت هستم خانم های متاهل لطفا فقط بیان

بچه گناه داشت نباید میزدیش

مهمونتون بچش بزرگتره باید کنترلش میکرد می نشوند پیش خودش.

بنظرم اینجور مواقع وقتی تو حضور بزرگتراشون ب بچه خودت جدی تذکر بدی ک مامان این کار درست نیس یا مثلا برو تو اتاق با فلان اسباب بازی بازی کن ک صدا نداشته باشه مامانش حالش خوب نیس متوجه میشن ک باید جلو بچشون رو بگیرن و بهش تذکر بدن خودشون

نه گلم یبار مهم نیست بالاخره تو بارداری حساس تری ، اصلا بخودت سخت نگیر اونفراموش میکنه ، بجاش فردا یه خوراکی خوب براش بخر و ببرش یکم هوا بخوره ، این ب اون در

پس با این پروهاقطع ارتباط کنی بهترم هست

الان ب خودت بد و بیراه بگی چیزی حل نمیشه

فقط تکرار نکن 

دیگه چیزیه که شده

خودتو سرزنش نکن عزیزم همه ی لحظه عصبانی شدنی کارهایی که کردیم دو دقیقه بعدش پشیمون شدیم انسانیم و مادر هم اگه باشیم ما هم اولین باره مادر شدیم بی تجربه ایم 

اينا تجربست دفعه ديگه خودتو كنترل كن. عيبي نداره فقط از بچه دلجويي كن چون هر كسي بچش رو بزنه براش عواقب داره دلشو به دست بيار. خودتم سرزنش نكن رشد بده خودتو همين عزيزم 

اشکال نداره عزیزم پیش میاد فردا باهم بیشتر وقت بگذرونید

برای خیلی از مادرا پیش اومده متاسفانه 

بنظرم چند روز ی کاری کن حسابی بهش خوشبگذره 

از خوراکی و اسباب بازی و وقت گذاشتن براش 

اون خیلی زود فراموش میکنه 

تو هم خودتو سرزنش نکن 

با اطرافیان هم راحت باش 

خیلی راحت بگو حالم مساعد نیست بعدا تشریف بیارید

🫂❤️🥲

مهمون سرزده اونم این تعداد اونم تدارک مباب اونم بچه شلوغ و بی ادب اونم پدرمادر بیملاحظه،اونم کمردردت

پس بگیر بخواب خستکیت دربره فردا ی ماچ گندش کن 

برا منم پیش اومده خواهر خودم بچه بی ادبش و جمع نمیکرد منم گوشت بچه طفل معصوممو میریختم حواهر از خود راضیم یه کلام به بچه بی ادبش که شش سال از بچه من بزرگتره نمیگفت منم جایی اونا باشن نمیرم .ولی بچمو ورمیدارم میبرم اگر جایی باشن دیگه تنبیهش نمیکنم خواهرم و نمیبخشم 

ما هم انسانیم 

ما هم ظرفیتی داریم 

ما هم گاهی از کوره در میریم 

هر کدوم از ما که مادریم حتما حتما بارها تجربه کردیم که بجه رو تنبیه کنیم 

منم دیشب برای هزارمین بار به بچه پیش ۵ سالم تذکر دادم که میری دیتشویی دستت رو حتما بشور 

شاید خودم که مادرشم دستشو بگیرم ببرم دوباره بشورم اما خونه کسی بره با این اطرافیانم که من دارم قصه هزار و یک شب میشه 

منم چون در طول روز به حد کافی شیطنت کرده بود دیگ جوش آوردم دستشویی رفتن شد بهانه چند بار زدم تو شونه و باسنش.....

و صبح روز بعد که گفت مامان صبح بخیر خودم رو مورد اماج لعن و نفرین قرار دادم

تو حاملگی آدم حساس میشه ولی دیگه گذشته ،منم یکبار با همین شرایط یه میهمان با بچه اش برای ناهار خونمون اومد و ماه رمضان بود،بعدش دیگه رفت و امد را باهاش کم کردم

جالبش اینه وقتی زنگ بهش میزنیم و با خبر خونش بریم اصلا شستش خبر دار میشه گوشی را برنمی داره