یاد یه خاطره ای افتادم(لطفا با جنبه ها فقط بخونن😘)
یه بار با شوهرم تنها بودیم و لحظات عشقولانه ای رو سپری میکردیم که یهو بهش گفتم باهام خشن باش و بهم آسیب بزن(کنجکاو بودم ببینم چطور میخواد رفتار کنه)
اونم اولش گفت که نهههه نمیتونم بهت آسیب بزنم نگو توروخدا اینوووو از من نخواااا
منم گفتم خودم ازت میخوام لطفا انجامش بده
هنوز حرفم تموم نشده بود که اونم نه گذاشت نه برداشت به فاصله یک صدم ثانیه دو تا چک محکمممم خوابوند زیر گوشم(یکی اینور یکی اونور) و...😂💔
اصلا اون لحظه که زد تو گوشم چشام چار تا شده بود بخدا 😝😝😝
تو گوشم چرا زدی آخه احمق