ببینید دوستان مادرشوهر من از اوناست که بچهاش هیچ ارزشی براش ندارند و هیچ کاری واسه هیچکس نمیکنه.
یه هفتست با اینکه خونه جداگانه داره اومده خونه ی ما و یه سری حسادت ها داره یه سری رفتارا داره.
حالا من امشب ناراحت بودم ازش کهرک و راست به من میگه نیاین خونم حوصله ندارم ولی یه هفتست خونه ی ما الکی مونده.هرچی بهم گفته بود و حسادتاش به شوهرم گفتم.
شوهرم حالا ازش متنفر شده.
کار بدی کردم نه؟