امشب حنابندونه دخترخالمه،
طرف دوماد رسم ندارن، خالم گفت اشکال نداره ما خودمونی طرف خودمون میگیریم با هزینه خودمون
قرار بود تعداد مهمونا کم باشه، شوهرخالم زنگ زده فامیلاش، اونا هم از شهرستان پاشدن میان
خب خودش هزینه میشه دیگه، قرار بود دخترخالم امشب بره آرایشگاه، خالم گفت دیگه پولش و نمیرسونیم نرو
یکی اون گفت، یکی این فشار دخترخالم افتاد
از وقتی هم آوردیمش اورژانس یه بند داره گریه میکنه
دلم براش کباب شده
چیکار کنم براش آخه🥲