منم قدیما یه بار شوهرم نصف شب گفت بیا ببرمت شهرستانتون طلاقت بدم . من لباس پوشیدم بعد رفتم اون یکی اتاق سریع دستمو گرفت گفت کجا ؟؟؟ فکر کرد می خوام لباسامو در بیارم یا مثلا درب رو قفل کنم !!
ولی تو چمشاش با اخم زول زدم گفتم دارم میرم شناسنامه ام رو بر دارم . بدون شناسنامه که نمیشه طلاق گرفت ..
دیگه سوار ماشین شدیم یه نیم ساعت راه رفتیم آخرش گفت خاااااااک بر سرت یعنی من برات مهم نیستم ؟
گفتم وقتی من برای تو مهم نیستم چرا تو باید برای من مهم باشی ؟
دیگه یه ذره جر و بحث کردیم و خیط شد دور زد اومدیم خونه .
بعد از چندین سال باز یه بار گفت هررری منم بهش گفتم تو هررری این خونه مال من و بچه هاست نمی خوای با ما زندگی کنی هرررری .
بعد گفت پررو .