یه توضیح کوچولو میدم ۴تابچه داره که ۲تاش پوشک میشه ۲تاهم خودم دارم بایه پدرشوهر پوشکی که همش ناله میکنه دیگه اعصابی برام نزاشتن حالا خواهرمم هی بابچه هاش میاد اینجا دیروز هم اومد چون دیگه حوصله سرصدا نداشتم خیلی سرد رفتار کردم ناهارم بهشون ندادم گفتم هیچی نزاشتم یه ساعت بیشتر نموند زنگ زد شوهرش اومد بردتشون ،ولی الانم خیلی عداب وجدان دارم😞😞که چرا اینطوری کردم.،خدا لعنت کنه شوهرم که من پرستار پدرپیرش کرد که دیگه اعصاب روانی برام نمونه پدرشوهرم ۹۰سالشه ۹ساله پوشک میشه دیگه خسته شدم 😞
چراپدرشوهرتو نمیزارید سالمندان
خدا به دادت برسه واقعا
همه باهم حق دارین
خدا عاقبت هممونو بخیر کنه
این همه بچه میاره ادم مهمونی نمیره که دگ
آخی عزیزم حق داری خیلی شرایطت سخته نمیشه بذارین سالمندان؟
عزیزم. خیلی سخت . ناراحت شدم. ارثیم ازش بهتون رسیده؟ باور کن یه جایی جواب خوبیتو میگیری . یکم دلت صاف کن بگو در راه خدا . اینجوری حداقل ثواب میکنی
عزیزم اینکه خسته بشی طبیعیه
خواهرت هم بلاخره باید شرایط شمارو درک کنه دیگه
غصه نخور فشار روت زیاده
حالا بعدا برای خواهرت جبران میکنی
خیلی ناراحت شدم
9سال خیلی زیاده
به شوهرت اعتراض کن
بگوش دیگه درتوانم نیست
صبح قبل از رفتن
خودش پوشاکش کنه
وقتی برگشت خودش عوضش کنه
چقدر پروعن تو عروسی مگه دخترشی؟؟؟؟؟؟؟
بگو پرستار بگیر نمیتونم از پسش بر بیام
خواهر برادر نداره شوهرتون
ولی استارتر مگه پدرشوهرت دیگه بچه نداره جز شوهرت ؟
ارسال نظر شما
جدیدترین تاپیک های 2 روز گذشته
تاپیک های به روز شده
9 ثانیه پیش
12 ثانیه پیش
پربازدیدترین تاپیک های امروز
داغ ترین های تاپیک های 2 روز گذشته
داغ ترین های تاپیک های امروز