2777
2789
عنوان

روز به روز دارم از آدما فاصله میگیرم

| مشاهده متن کامل بحث + 180 بازدید | 44 پست
من خب داستان پیش اومد خواهرم سر اینکه چون بچه ام داشت از بغلش میفتاد شوهرم گفت بچه رو بده دست مامانش ...

واااا چقد خشن 

حالا خواهرتو نمیگم. ولی پدر مادرتو قهر نباش باهاشون رفت و آمدتو کم کن. یه زنگی چیزی بزن که همش فکرم درگیر نباشه

دیگه بعضیا رو وفا حذف نمیشه کرد بدتر رو مخ آدم میره

من دو سال تمام بیهوده یه مسیر طولانی رو برای درمان حضوری پسرم می‌رفتم که بی نتیجه بود.😔 الان  19 جلسه گفتاردرمانی آنلاین داشتیم و خودم تمرین میگیرم و کار میکنم. خدارو شکر امیرعلی پیشرفت زیادی داشته 😘

اگه نگران رشد فرزندتون هستین خانه رشد  عالیه. صد تا درمانگر تخصصی داره و برای هر مشکلی اقای خلیلی بهترین درمانگر رو براتون معرفی میکنن من از طریق این لینک مشاوره رایگان گرفتم، امیدوارم به درد شما هم بخوره

واااا چقد خشن حالا خواهرتو نمیگم. ولی پدر مادرتو قهر نباش باهاشون رفت و آمدتو کم کن. یه زنگی چیزی بز ...

مادرم فوت کرده بابام با زنش زندگی میکنه و این قهر رو یه جورایی خودش شروع کرد سه ماه زنگ نزد

مادرم فوت کرده بابام با زنش زندگی میکنه و این قهر رو یه جورایی خودش شروع کرد سه ماه زنگ نزد

آهان ببخشید عزیزم نمیدونستم

حالا فهمیدم کلا شرایط یه مدل دیگس. پس خودتو اصلا اذیت نکن. ببین حست چطوری بهتره. آرومتری

آهان ببخشید عزیزم نمیدونستمحالا فهمیدم کلا شرایط یه مدل دیگس. پس خودتو اصلا اذیت نکن. ببین حست چطوری ...

اره برای همین میگم راحت شدم ازشون .... ولی همه اش دور و بری ها سراغ میگیرن یا خانواده شوهرم تیکه میندازن اگه اونارو هم میتونستم نبینن خوب میشد گاهی دلم میخواد برم یه هیچکس خانواده‌ی کوچیک خودمو نشناسه 

اره برای همین میگم راحت شدم ازشون .... ولی همه اش دور و بری ها سراغ میگیرن یا خانواده شوهرم تیکه مین ...

اره والا کاش میشد

بااوناام ارتباطتو کمتر کن. نمیشه قط کرد ولی کمش کن. رفتی‌ام کم حرف بزن ک زیاد جرئت دخالت ندن ب خودشون ک حرفی بزنن.

طبقه پایینن 🥺🥺🥺🥺

عه بد شد🫠

ولی من یه طبقه بالایی میشناسم ک شاید هفته‌ای ۱بارم مادرشوهرشو نبینه. کلا از اول زندگی ارتباطاتو حد و حدود گذاشت

شمام اگه هرچقد می‌بینیشون هرراهی ک وجود داره کاری کن کمتر ببینی. 

راه نداره اصلا هر موقع بتونن میان یه سرکی میکشن

حتنا یه فکر اساسی کن

من ک حتی اگه خونه خودمونم بود هر جور شده شوهرمو راضی میکردم ازونجا بریم حتی مستاجری

یا یه دیواری چیزی بزاریم ک اصلا نتونن بدون خبر دادن بیان

اونوقتم جوابشونو نمیدادم هرسری میگفتم نشنیدم

چمیدونم شوهرم هم راضی نیست داریم یه فکرایی میکنیم

پس حتما بیشتر درموردش حرف بزن که عملیش کنید

اگه جدی نگیرید یهو می‌بینی چندسال گذشته و هنوز همونه زندگیتون 

هی بگو هی بگو ک دیگه کارو تموم کنید

موفق باشی🌱

ارسال نظر شما

کاربر گرامی جهت ارسال پست شما ملزم به رعایت قوانین و مقررات نی‌نی‌سایت می‌باشید

2790
2778
2791
2779
2792
داغ ترین های تاپیک های امروز