مامانم یه بیمار روانیه هیچوقت طی این ۳۰سال که بچه اش بودم یک رفتار پخته و زنانه ازش ندیدم
همیشه مثل ادمهای نادان تصمیم میگیره و بارها از دستش به فلاکت افتادم مثل یبار که میخواست بزور منو به عقد فامیلش دربیاره و کلی جنبل جادو میکرد باعث شد من سالها افسردگی بگیرم و ازدواج نکنم و توی خواب اجنه بهم حمله میکردن از بس جادو روم انجام داد
بارها با همسایه ها گلاویز میشد ابرو نداشت توی خیابونا جیغ داد میزد نمایش میداد خواستم ازدواج کنم گفتن مادرش روانیه صداش میاد خواستگارام منصرف شدن
چندبار از لحاظ مالی ضربه های سنگین و زیادی بهم زده
دائما تحقیرم میکنه من دارم دانشگاه ملی دکتری می خونم و مدیر بخشی از شرکت هستم کاری باهام کرده احساس پوچی بی ارزشی می کنم اصلا اعتماد بنفس ندارم و همکارام میگن خیلی خودت بی ارزش میدونی
حالا خودش طلاق گرفته میگه من از خدامه همتون طلاق بگیرید و داداشم چون دوست دخترش گرفته هرروز بهش میگه طلاق میگیری
من هنوز مجردم از بس انرژی منفیه بهم میگه تو فاحشه ای خرابی عصبی روانی هرکی بگیرت طلاقت میده اینده ت طلاقه
خیلی سمی غیر قابل تحمله تابحال ندیدم تعریف یا حمایتی ازم کنه