2777
2789
عنوان

شمام مثل من خجالت میکشین

436 بازدید | 65 پست

من ۲۱ سالمه تا حالا فقط ۳ تا خواستگار داشتم حس خیلی بدی دارم حسی که انگار هیچکی نمیخوادتم و واقعا هم اینجوریه از خانوادم بابت اینجوری بودنم خجالت میکشم از اینکه بقیه خیلی خواستگار دارن و من اینطوری نیستم یا اگر مثلا از اشناهای نزدیکمون پسرای مجرد نامزد کنن بازم خجالت میکشم از اینکه خانوادم با خودشون میگن یکی از اینا نیومد خواستگاری من ...شما بودین خجالت نمیکشیدین

اخه ۲۱ ساله وقت ازدواجشه🤦🏼‍♀️

وزن اولیه:۷۶☹️  هدف اول:۷۰🤍    هدف دوم ۶۵🤍      هدف سوم ۶۰🤍     هدف چهارم ۵۸🤍   هدف اول تیک خورد🤭  هدف دوم تیک خورد🥹 کابری دست دوتا خواهره یکی متاهل یکی به فکر اکس😶

بچه یه چیزی تو دلم مونده نگم میترکم😍

جاریمو بعد مدت‌ها دیدم، انقدرررر لاغر شده بود که شوکه شدم! 😳

پرسیدم چی کار کرده تونسته اون لباس خوشگلشو بپوشه تازه دیدم همه چی هم می‌خوره!گفت با اپلیکیشن "زیره" رژیم گرفته 
عید نزدیکه و منم تصمیم گرفتم تغییر کنم. سریع از کافه بازار دانلود کردم و شروع کردم، تازه الان تخفیف هم دارن! 🎉

شما هم می‌تونید با زدن روی این لینک شروع کنید

تو که خوبی من ۲۱ ام یدونه ام نداشتم

باز باران با ترانه   با گوهر های فراوان.  می خورد بر بام خانه  یادم آرد روز باران  گردش یک روز دیرین   خوب و شیرین   توی جنگل های گیلان   کودکی ده ساله بودم   نرم و نازک   چست و چابک   با دو پای کودکانه   می دویدم همچو آهو   می پریدم از سر جو   دور میگشتم ز خانه   می شنیدم از پرنده   از لب باد وزنده   داستان های نهانی   راز های زندگانی   برق چون شمشیر بران   پاره میکرد ابر ها را   تندر دیوانه غران   مشت میزد ابر ها را   جنگل از باد گریزان   چرخ ها میزد چو دریا   دانه های گرد باران   پهن میگشتند هرجا   بس گوارا بود باران   به چه زیبا بود باران   می شنیدم اندر این گوهر فشانی   رازهای جاودانی   بشنو از من کودک من   پیش چشم مرد فردا   زندگانی خواه تیره خواه روشن   هست زیبا   هست زیبا   هست زیبا

خیلی دلم میخواد برم نهاد رهبری دانشگاهمون ولی

روم نمیشهههه

باز باران با ترانه   با گوهر های فراوان.  می خورد بر بام خانه  یادم آرد روز باران  گردش یک روز دیرین   خوب و شیرین   توی جنگل های گیلان   کودکی ده ساله بودم   نرم و نازک   چست و چابک   با دو پای کودکانه   می دویدم همچو آهو   می پریدم از سر جو   دور میگشتم ز خانه   می شنیدم از پرنده   از لب باد وزنده   داستان های نهانی   راز های زندگانی   برق چون شمشیر بران   پاره میکرد ابر ها را   تندر دیوانه غران   مشت میزد ابر ها را   جنگل از باد گریزان   چرخ ها میزد چو دریا   دانه های گرد باران   پهن میگشتند هرجا   بس گوارا بود باران   به چه زیبا بود باران   می شنیدم اندر این گوهر فشانی   رازهای جاودانی   بشنو از من کودک من   پیش چشم مرد فردا   زندگانی خواه تیره خواه روشن   هست زیبا   هست زیبا   هست زیبا

نه چرا باید تو ۲۱ سالگی ازدواج کنم😶

چقدتنهاشدیم‌که‌دردامونوتودیوارمجازی‌مینویسیم:)🌕   ازادی‌کلمه‌زیباییه‌که‌حتی‌حاضرنیست‌حروفش به‌هم‌وصل‌بشه.            من جایی باختم که فک میکردم دارم به آرزوهام میرسم🌌      یه روزه خوب میاد:)💔 دیر میفهمی‌ زندگی‌ نکردی‌ و شیش‌ دنگ‌ حواست‌ به‌ چی‌ میشه‌ها بوده:))    به اسم کاربری دقت نمیکنم🦦                                         کاربری دست ²نفره M&A💞(دوتادوستِ‌همسن🥳)

گرونیه شرایط ازدواج نیس بنظرم نرماله 

جدیدا هرکسی میگه بیشتر از ۵ تا خاستگار داره تا سن ۲۰ سالگی دروغ میگه 😐 تو تا الان بچه حساب میشدی تازه یک ساله ادم بزرگ شدی 

ارسال نظر شما

کاربر گرامی جهت ارسال پست شما ملزم به رعایت قوانین و مقررات نی‌نی‌سایت می‌باشید

2790
2778
2791
2779
2792
داغ ترین های تاپیک های امروز
توسط   nazi09  |  8 ساعت پیش
توسط   domino18  |  7 ساعت پیش