2777
2789
عنوان

یه بازار رفتن برام دردسر شده

651 بازدید | 10 پست

دیروز خونه بودم شوهرمم خونه بود 

بعد دیدم خواهرش زنگ زده 

که اگه کار نداشته باشه زنگ من نمیزنه محل منو بچه م نمیده 

منم جواب ندادم بعد به شوهرم زنگ زد که بده زن داداش فقط موقع کار من زن داداش میشم 

گفت بیام مو فر کن برم تولد 

منم گفتم دارم میرم خرید خونه نیستم 

بعد هم پاشدم الکی رفتم بازار 

بعد که اومدم شوهرم هی میگه با کی قرار داشتی 🙄

بعد هم اصلا ادم شکاک نیست و ادعا اعتماد داره 

منم گفتم اره با دوست پ س رم رفتم بعد یه بولیز هم خریده بودم گفتم اینم کادو داده 

سعنی می ترکید ها 

هی به بهانه بغل کردن میومد بو می کرد منو 

بچه ها باورتون نمیشه!  برای بچم از «داستان من» با اسم و عکس خودش کتاب سفارش دادم، امروز رسید خیلی جذذذابه، شما هم برید ببینید، خوندن همه کتابها با اسم بچه خودتون مجانیه، کودکتون قهرمان داستان میشه، اینجا میتونید مجانی بخونید و سفارش بدید.

چه حرف زشتی😐

"I spent most of my life waiting for God to love me, and then I realized the only thing that matters is I love God. It’s the same with you. I have loved you my whole life. I never loved anyone but you. You are my great, consuming love. And most people don’t get one of those. I did. I have no regrets.”

من اگه به شوخی هم همچین حرفی بزنم قطعأ شوهرم خیلی عصبانی میشه. 

کنار آشیانهٔ تو آشیانه می‌کنم🌷تمام آشیانه را پر از ترانه می کنم🌹کسی سؤال می کند به خاطر چه زنده ای؟    و من برای زندگی تو را بهانه می‌کنم💙😘

ارسال نظر شما

کاربر گرامی جهت ارسال پست شما ملزم به رعایت قوانین و مقررات نی‌نی‌سایت می‌باشید

2790
2778
2791
2779
2792