2777
2789

من سه ساله ازدواج کردم تا دیروز همچین چیزی ندیده بودم ،من دوشنبه رفته بودم آرایشگاه،موقع برگشت دیدم دوتا پسر دارن تعقیبم میکنن،اینا یهو غیب شدن بعد که من رسیدم سرکوچمون دیدم پشت سر من اونا هم اومدن تو کوچه ما اونا با سرعت رفتن سر کوچه دور بزنن ،منم فورا درو باز کردم رفتم خونمون،خیلی ترسیده بودم شوهرم چن دقیقه بعد من از سرکار برگشت خونه منم واسش تعریف کردم چیشده،اونم گف نترس تو روستا پسر هول زیاد احتمالا اینا هم یکی از اوناست،،،

اشتباه من🥲

بچه ها باورتون نمیشه!  برای بچم از «داستان من» با اسم و عکس خودش کتاب سفارش دادم، امروز رسید خیلی جذذذابه، شما هم برید ببینید، خوندن همه کتابها با اسم بچه خودتون مجانیه، کودکتون قهرمان داستان میشه، اینجا میتونید مجانی بخونید و سفارش بدید.

آره ممکنه بخوان اذیت بکننن برای همین میگم بهش بگو در جریان باشه

به شوهرم گفتم بیچاره اونم ترسید،شوهرم ساعت ۴صبح میره سرکار،منم توخونه تنهام خیلی میترسم نکنه بیوفتن توخونمون

اشتباه من🥲
ارسال نظر شما

کاربر گرامی جهت ارسال پست شما ملزم به رعایت قوانین و مقررات نی‌نی‌سایت می‌باشید

2790
2778
2791
2779
2792