مدت کوتاهیه کباهمیم و چون من درگذشته یکی دیگروخیلی دوس داشتم اذیت شدم و الانم گاهی حالم خوب نیست اما با نامزدم تصمیم گرفتم کخوب باشم چون اون خیلی دوسم داره وچون پسرخالمه ازچندسال پیش میدیدم کچقد حواسش بهم هست و پیگیرمه من خیلی این چن وقت اذیتش کردم امروز کرفتیمبیرون خودم تو خونه دسر ک درست کرده بودم واسشبردم بعد اینهمه کاذیتش کردم امروز بهش محبت کردم انقد خوشحالبود میگفهمیشه همینطوری باش انقد ذوق داشت ناهار رفتیم یه چیز بخوریم کلیچیز سفارش داد میگفتم نمیخورم میگف باید بخوی خودش بهممیداد😂حالا تو فکر اینم همیشه همینطوری باشم براش خیلیامروزخوشحالشد میگفت بهترینروزم رورقمزدی
چیکارکنم از اینببعد همیشه براش خوب باشم و اذیتش نکنم؟ اخه گاهی کب فکر گذشتمو کسیک دوسش دارم میفتم باهاش بد میشم عصبیمیشم 😓