برادر زادم ۸ سالشه خونه ی ما زندگی میکنه پدرش هرکاری میکنه راضی نمیشه بره خونه شون
وقتی هم بره گریه میکنه میخواد بیاد خونه ی ما
کم خونی ماژور هم داره
به شدتتت حساس وزود رنج بگی بالا چشت ابروئه قهر میکنه ومیزنه زیر گریه
جدیدا اصلاااا حرف گوش نمیده
لوس شده تا حرفی بش بزنی قهر میکنه
مشقاشو به زور مینویسه داروی دسفرالشم به زور میزنیم اصلا هم اعتماد به نفس وعزت نفس نداره تومدرسه اصلااا حرف نمیزنه
پارسال درماه ده روزشو غایب بود الان که خونه ی ماست فعلا نمیتونه قصر در بره ولی جدیدا صبحا هم بهونه گیری میکنه
چ رفتاری باهاش کنیم همین الانم قهر کرده رفته بیرون به شدت اعصابم خورده حتی بیرونم نرفتم دنبالش
بهش محبت کردم به حرفاش گوش میدم تشویقش میکنم مراقبشم دیگه نمیدونم چیکار کنم
خونه شونم که نمیره اگرم بره ازاین بدتر میشه ازدرس ومشق عقب میوفته داروی حیاتیشم نمیزنه