2777
2789
عنوان

عروسی پسردایی همسرم

185 بازدید | 8 پست

کارت دیراورده بود ما نمیخواستیم بریم با اصرار مادرشوهرم رفتیم

مادرشوهرم از صبح زود زنگ زد که بیا ۲ظهر دوتاتون برید ارایشگاه نوبت گرفتم اخه مگه عروس دامادیم اینموقع بریم

اینقدر زنگ زد بالاخره ۱۰ صبح رفتیم توراه طلاهامو گم کردیم چون همش زنگ میزد دیر شده

شوهرم گفت مانمیایم عروسی مادرشوهرم پیگیر که چرا به برادرشوهرم گفته باز چرا زنش نمیزاره بیان عروسی 

ما خودمون از خونه رفتیم عروسی ماشین دوست همسرم گرفتیم

بعد عروسی سریع اومد گفت من باهاتون میام بریم خونه من 

من گفتم نمتونم چون لباس مجلسی دارم فردا چطوری برم خیابون چون ماشین دوست همسرم شب بهش داد باید فردا با تاکسی میرفتیم

بعد گفت عروسای مردم شب عروسی لباس دیگه هم برمیدارن خب یادنداری😐

شوهرم گفت مامان کمک کن بره بالا بعد مامانش در محکم بهم زد روم و اخم کرد 

برادرشوهرم گفت خب بمونید با عصبانیت و داد ،خونه خودشون یه کوچه فاصله داره ماهی یه بار بزور خودشون میرن

فرداش مادرشوهرم زنگ زده که اره نمیزاری و فلان که پسرم بیاد

درصورتیکه ما قسط داریم و صبح تا شب سرکاره و من خودم مجبورش میکنم با خستگی زیاد بریم از مامانت سر بزن

بچه ها باورتون نمیشه!  برای بچم از «داستان من» با اسم و عکس خودش کتاب سفارش دادم، امروز رسید خیلی جذذذابه، شما هم برید ببینید، خوندن همه کتابها با اسم بچه خودتون مجانیه، کودکتون قهرمان داستان میشه، اینجا میتونید مجانی بخونید و سفارش بدید.

میگم مادرشه گناه داره همش هم نگن پسرمون جدا کردیمن و شوهرم ۸صبح تا ۱۲ شب میریم سرکار خودمون هم رو نم ...

نه دیگه مجبورش نکن آدم بده تو میشی

هرکی بِم دِشمون دا ، ۱۰ تا دِشمون اِنوم بِس.هرکی بِم توهین کِرد چول اِکونوم سَرس✌توهین نکنین  🎹🎹🎹🎹🎹🎹🎹🎹🎹🎹🎹

اول برو یه سل.یطه بازی بخاطر گم شدن طلاهات دربیار بشینن سرجاشون من طلاهام گم بشه سکته میکنم

درسته مادرشوهرم زنگ میزد بیاید زود ولی طلاها دست شوهرم بود که گم شد

سلیطه بازی  درسته خونه مادرشوهرم

ارسال نظر شما

کاربر گرامی جهت ارسال پست شما ملزم به رعایت قوانین و مقررات نی‌نی‌سایت می‌باشید

2790
2778
2791
2779
2792