2777
2789
عنوان

این هیزه یا خواستگار

| مشاهده متن کامل بحث + 1142 بازدید | 106 پست
وقتی که بهم پیشنهاد داد خودش گفت شاید ازدواج شاید هر چی بعد من گفتم منظورتون متوجه نمیشم بعدش گفت که ...

آره خوندم هر سه تا تاپیکتو همون جا باید ازش میپرسیدی چرا میخوای منو بیشتر بشناسی البته من میگم نباید زیاد باهاش حرف بزنی تا زمانی که اقدام رسمی صورت بگیره

اومدیم و شمارتو دادی و بعد بهش وابسته شدی و اونم گفت به درد هم نمیخوریم چی ؟ اصلا بهش شماره نده 

فقط یه جمله اگر قصدتون جدی هست زیر نظر خانواده ها باید باشه وگرنه من نیستم خداحافظ

یکسال پیش هیچ امیدی نداشتم، همه روش ها رو امتحان کردم تا اینکه بعد از کلی درد کشیدن از طریق ویزیت آنلاین و کاملاً رایگان با تیم دکتر گلشنی آشنا شدم. خودم قوزپشتی و کمردرد داشتم و دختر بزرگم پای پرانتزی و کف پای صاف داشت که همه شون کاملاً آنلاین با کمک متخصص برطرف شد.

اگر خودتون یا اطرافیانتون دردهایی در زانو، گردن یا کمر دارید یاحتی ناهنجاری هایی مثل گودی کمر و  پای ضربدری دارید قبل از هر کاری با زدن روی این لینک یه نوبت ویزیت 100% رایگان و آنلاین از متخصص دریافت کنید.

اگه حداقل با مامانم حرف میزد یچیزی

دفه دیگ بهش بگو اول با مامانم حرف بزن بعد بیا سمت من

https://abzarek.ir/service-p/msg/2012415          ناشناس حرفتو بهم بگو    کلنا عباسک یا زینب(س)                                              نوکر خوبی نبودم خودمم میدونم آقا ولی من هر چی که باشم پای تو میمونم آقا                                              الهم عجل الولیک الفرج یا صاحب الزمان               جزو اکیپ:#دختر خاله های نی نی یارتویی ک امضامو میخونی ی صلوات مهمون دلم کن لطفا .     صوغرام رفیق کوبرا ✋      چنه سخته خیالش د سرت با / ره دیر و درازی د ورت با / چنه خوعه ک چی لیوه بگردی / تو ورگردی و او پشت سرت با ...                                                               

ببشتر بگو این ۳ سال چطوری بوده ؟

بابا یبار اولاش که نمیشناختمش نصف شب چراغ میزد وقتی با دخترا تو خیابون نشسته بودیم من خیلی تیزم و گفته بودم حس شیشمم خوبه فک میکردم هیزه اصن نگا نمیکرده دیگه بعد که نصف شب اومد تو راهم گفتم نه بعد مامانم گفت برو معذرت خاهی کن بعدا معذرت خواهی کردم 

بعد یه چند وقت راحت بودم بعدش متوجه میشدم توی بالکن که بعضی موقع میشینم تو حیاط خونمونو...از در و پنجره دید میزنه مدت خیلی طولانی بازم نادیده میگرفتم ولی وای نگم تو دلم تپش قلب میگرفتم حالم بد میشد تا اون مکانو ترک میکردم 

همین طور ادامه دار ادامه دار ادامه دار حتی بعضی شبا چک میکردم که ماشینش نباشه بعد میشستم تو بالکن خونمون که حس بدی نگیرم و اینا بعد یهو مثلا میدیدی از شانس بد میومد خونشون بعد یسره میرفت رو پشت بوم شروع میکرد به دید زدن بماند که من اصلا نشون نمیدادم که دیدمش و به یه بهونه ای میرفتم تو خونه دیگه بر نمیگشتم یبار تو بالکن زیر بارون داشتم دعا میکردم ساعت ۸یا۹صبح بعد یهو چشم باز شد تا اومده تو بالکن خونشون ور و ور داره منو نگاه میکنه فوری برگشتم بعد یبارم اینو بهم گفت تو خیابون باشگاه بعد از همون مدت یه روز دیگه دیدم تو همون خیابون وایساده وقتی داشتم میرفتم باشگاه ور و ور منو نگاه میکنه جالبتر اینکه فقط وایمیسته نگاه میکنه به خودش زحمت نمیده یه سلامی کنه که حداقل جوابش رو بدیم خلاصه چند روز پیش هم دقیقا ۴قدمی از کنارش رد شدم جلو خونشون یه لحظه نگاه کرد بعد خودشو جمع کرد اما من اهمیت ندادم اونم هیچی نگفت برا مانانم اینو گفتم گفت عیب نداره سلام کن ولی این مامانم خیلی ساده است و بی شیله پیله میگم خب مادر من اگه میخاست اون خودش سلام میکرد چرا من سلام کنم

ولی خوب جواب دادی

وای نمیدونی از استرس دست و پام میلرزید ولی قبلا یبار دیگه احتمال میدادم دوباره بیاد به جواب دادن فکر کرده بودم  ..یعنی میگی دوسم دارهو میشه بهش دل خوش کرد؟

شمارتو نده ، همسایست، راحت میتونه آبروتو ببره .اینقدر نگو اجازه ندارم شماره بدم ، بگو علاقه ای ندارم بدون اطلاع خانوادم شمارمو به کسی بدم .باید خانوادم رو در جریان بزارم .اگه گفت نه و الان زوده ، بدون، الکی میگه واسه دوستی میخوادت 

۱۷

ووی کوچیکی هنوز عزیزم، ولی افرین که شل نیومدی جلوش، یه چیزیم بهت بگم دوستی تو محل یه قرون نمی ارزه، تهش همه فضولا خبردار  حرف  بیخود میزنن اعصاب ادمو بهم میریزن،اهل دوستی که نیستی،اگر اهل ازدواجی و از پسره خوشت میاد،بگو با پدر و مادرم صحبت کنید برای اشنایی، من تو کوچه خیابون با کسی اشنا نمیشم

ارسال نظر شما

کاربر گرامی جهت ارسال پست شما ملزم به رعایت قوانین و مقررات نی‌نی‌سایت می‌باشید

2790
2778
2791
2779
2792
پربازدیدترین تاپیک های امروز