اول خودم بگم شماهم بگید
از طرف یه ارگانی میخواستن ببرنمون مشهد هزینه اش صدهزارتومن بود خانوادم ۷۰ تومن پول توجیبی بهم دادن درصورتی ک همه دوستام ۱میلیون و ۵۰۰ تومن پول توجیبی داشتن گفتم عیبی نداره همین ک میرم خودش خوبه اونجابردنمون ترقبه و چالیدره و.....من فقط نگاه میکردم ن تفریحاتش میرفتم ن خرید میکردم چون پولم کم میومد دلم میخواس باهمون پول یه چیزیادگاری برای خودم بخرم مادرم زنگ زد ک پولتوبده برای دایی وخاله ومادربزرگت تسبیح و نبات و..بیارگفتم پولم کمه گفت عیبی نداره منم همه رواینچیزاخریدم یه هزاری خرج برای خودم نکردم خوشحال وسایلو آوردم بردم برای خاله هام مسخرم کردن نمیگم چی گفتن کسی نیادبی احترامی کنه
تسبیح و دادم مادربزرگم تسبیح تزئینی کوتاه بود تعدادش کامل نبود خندیدگفت این چیه مگه من پسر لاتا هستم این بدرداونامیخوره دخترخالت یه خوشکلشوبرام آورده
کاش یکیشون تشکرکرده بودن خیلی دلم شکست وهیچ وقت ازدلم بیرون نمیره البته این جریان مال ۱۵سال قبله