یه روز ارایشگاه بودم یه خانم اومده بود درمورد دوست پسرش صحبت میکرد که چقدر هزینه براش میکنه چهار تا سفر خوب بردتش با مادر وپسرش
چقدر براش خرید کرده بود یه قسط از ماشینی خریده بود رو پراش پرداخت کرده بود تازه ارایشگرا وسوسه اش میکردن که مو رنگ کن احیا کن ویتامین کن این هی زنگ میزد که ببینه دوست پسره پولشو میده یا نه آخرش معلوم شد دوست پسرش متاهله زن وبچه داره تازه این کلیم با افتخار میگفت میخواست زنشو طلاق بده من نزاشتم😕