منم اوندفعه که گفت صمیمی نمیشم بهش گفتم با دوسپسرم کات کردم اونم اونجوری گفت
حالا بعد اینکه بار آخر خوب حرف زدیمو خبر نشد ازمون
تازگی بهش پیام دادم گفتم این شمارمه و انگار میخواست فرار کنه کفت اومدم سرکار تهرانم و وسطاش میگفت مرسی پیام دادی
گفتم کجای تهران یه شهرستانشو گفت گفت کارآموزی اومدم و شاید برم اصفهان چندماه دیگه.من دانشگاهم اونجا بود نمیدونم از این همه جا چرا اونو گفت😏😏
گفت شرایطم مث قبل نیستو نمیتونم زیاد باشم با بقیم اینجوریمو
انگار چی شده حالا منم خواستم فک نکنه چخبره گفتم منم سرکار میرم تهران و اهواز و یه شعبمونم اصفهانه که دانشگاهم بود من تردد میکنم.که یاداوری کنم باز و اونم آرزوی موفقیت کردو اینا حتی گفتم که خواستم بهت بگم توام بیای برا کار تهران.
نمیدونم طبیعی بود یا جوری بود انگار میخوام جا نمونم ولی طبیعی بود حس میکنم
و گفتم چندوقت دیگم میام تهران خواستی چیزی برات بیارم از اینجا
همیشم میخواستم کمکش کنم.
بعد دیگه یجوری بود انگار نمیخواست زیاد حرف بزنه و آخرش منم بهم برخورد ایموجی بای گزاشتم درکنار پیام خوبی که دادم و اونم حرف زد عادی.جوری نبود بخواد بره . یا شاید ترسید که من اونجوری گفتم.فقط عادی جواب داد کفت آره تایید کرد حرفمو بعد من دیگه چیزی نگفتم