2777
2789

داداش نازنینم ۹ ماه پیش از این دنیا پر کشید و رفت و دنیای ما رو تا ابد تاریک کرد😢 یه دختر ۷ ساله ازش برای ما به یادگار موند که با مادرش زندگی میکنه ، داداشم خدا رو شکر وضعیت مالی خیلی خوبی داشت و الان زن و بچه اش از این نظر مشکلی ندارن ، زنداداشم وقتی داداشم بود هم با ما خیلی خوب نبود ولی ما به خاطر داداشم که یه فرشته بود رو زمین خیلی احترام خانمش رو داشتیم و در مقابل حرفها و کاراش کوتاه می اومدیم ، از وقتی داداشم رفته انصافا بهتر از قبل شده و دلش میخواد با ما ارتباطش رو حفظ کنه ولی بازم بعضی وقتها خیلی اذیت میکنه ، دیروز متوجه شدیم دختر داداشم سرما خورده زنگ زدم حالش رو بپرسم‌ زن داداشم با تندی جواب داد خیلی خسته ام بچه رو بردم دکتر اومدم سوپ‌ درست کردم و کلی استرس کشیدم و  .... عصری با مامانم کلی خرید کردیم و رفتیم دو ساعتی نشستیم و اومدیم 

من دو سال تمام بیهوده یه مسیر طولانی رو برای درمان حضوری پسرم می‌رفتم که بی نتیجه بود.😔 الان  19 جلسه گفتاردرمانی آنلاین داشتیم و خودم تمرین میگیرم و کار میکنم. خدارو شکر امیرعلی پیشرفت زیادی داشته 😘

اگه نگران رشد فرزندتون هستین خانه رشد  عالیه. صد تا درمانگر تخصصی داره و برای هر مشکلی اقای خلیلی بهترین درمانگر رو براتون معرفی میکنن من از طریق این لینک مشاوره رایگان گرفتم، امیدوارم به درد شما هم بخوره

امروز صبح دوباره مامانم زنگ زده حال نوه اش رو بپرسه زنداداشم گفته تب داره دارم میبرمش دکتر ، خونه زن داداشم تو به منطقه خوب تهرانه ، رانندگی بلده و ماشین هم تو پارکینگ هست و خدا رو شکر از اموال داداشم درآمد خیلی خوبی هم داره ، امروز عصر که من زنگ زدم قاطی قاطی بود که من به مادرت گفتم بچه تب داره و دارم میبرمش دکتر و ... یه کم صحبت کرد و خدا حافظی کرد .

منصفانه من وظیفه داشتم میرفتم با زنداداشم بچه رو می‌بردم دکتر ؟

امروز صبح دوباره مامانم زنگ زده حال نوه اش رو بپرسه زنداداشم گفته تب داره دارم میبرمش دکتر ، خونه زن ...

نه گلم وظیفه ای نداشتی 

ولی خب شاید ایشون توقع داره که کمکش کنید که البته اگر دلتون میخواد خیلی خوبه

خودتو دوس داشته باش❤️
نه گلم وظیفه ای نداشتی ولی خب شاید ایشون توقع داره که کمکش کنید که البته اگر دلتون میخواد خیلی خوبه

به خدا نمیدونیم چیکار کنیم ، دختر داداشم سرما خورده سه روز تلفن ما رو یا جواب نمیده یا با اخم و تخم حرف میزنه که من خسته ام ، استرس کشیدم و ....دلمون هم نمیاد بذاریمش کنار ، از داداشم خجالت میکشم که اینقدر برام برادر خوبی بود

عزیزم الان تاپیکت رو دیدم اولا تسلیت میگم دوما امثال زنداداشتون زیاااااد دور و برم بوده هی که محبت میکنی هی طلبکارترن در صورتیکه باید ممنون شما باشه که بهش سر میزنید بنظرم یه بار رک بهش بگید دیگه اون کسی هم که بخاطرش دندون روی جگر می‌ذاشتین آسمانی شده

ممنون عزیزم

خدا عزیزانت رو برات حفظ کنه 

دیگه مثل قبل بهش رو نمیدم ، واقعیتش دیگه توانش رو ندارم ، غم رفتن داداش جوونم از یه طرف و دیدن عذابی که خانوادم از این داغ میکشن از طرف دیگه ، برام توانی نذاشته ولی دلم برای مامانم میسوزه که از ترس‌ اینکه نکنه زنداداشم لج کنه و نذاره بچه رو ببینیم بازم در مقابل بی ادبی هاش کوتاه میاد و نازش رو میکشه

همه فامیل میگن چند سال با محمد زندگی کرد ولی هیچی از محمد یاد نگرفت

ارسال نظر شما

کاربر گرامی جهت ارسال پست شما ملزم به رعایت قوانین و مقررات نی‌نی‌سایت می‌باشید

2790
2778
2791
2779
2792