بیایید داستان اشناییمون با همسر یا پارتنر رو تعریف کنیم یکم به یاد گذشته بیوفتیم🥺😍
دلیل اصلی اشنایی من و نامزدم ، برادر نامزدم بود
که ما باهم دوستای خیلی صمیمی بودیم (من و برادر نامزدم هم سنیم). من اونموقع دانشجوی موسیقی بودم و با همکلاسی هام و چندتا از بچه های تئاتر ، هفته ای ۲ یا ۳ شب دورهمی داشتیم . تو یکی از این دورهمیا ایشون از جمع فیلم گرفت و شب تو خونه به برادرش نشون داده بود و ایشون از من خوششون اومده بود . و من تاحالا ندیده بودمشون
تا اینکه برای کار دندونام چندباری رفتم پیششون و تو این مدت خیلی از برخودشون خوشم اومد ولی اون قدر که باید دوستش نداشتم .
چندماه بعدم با دوستام رفتیم مسافرت که نامزدمم با برادرش اومد و اونجا بیشتر باهم اشنا شدیم و خدا خواست و عشقمون اغاز شد😂🥺
۲ سالم تو رابطه موندیم و بعد اومدن خاستگاری و الان نامزدیم .