تو داهات های شهرمون دخترای همسن من حداقل یه بچه دارن نمیگم کار درستی کردنا ولی خوب منظورم اینه خیلی بچه ام نسبت به اونا البته منم تو اجتماع نرمالم بزرگانه صحبت میکنم اجتماعی ام هم کارای خونه رو بلدم انجام بدم. ولی تو خلوت خودم خیلی خل چلم. شیطنت میکنم هی میخورم تو در دیوار یا همش تو خیال پردازی ام. عاشق زندگی بازیگرام هی پیگیر خودشونو و زن و بچه هاشونم و.. یا ازشون خوشم میاد. همش تو رویا های مسخره ام. میدونم چندسال دیگه از این فکر خیالا قراره خجالت بکشم و بگم چقدر تباه بودم. ولی از یه طرف هم میترسم تا اخر این شکلی بمونم. دلمم میخواد خیال پردازی رو ترک کنم ولی خیلی خوبه سرگرمیمه
نمیدانم شاید حالا بزرگ شدهای و زندگی را فهمیدهای که چه چیز گند و در عین حال معرکه ایست.
یکسال پیش هیچ امیدی نداشتم، همه روش ها رو امتحان کردم تا اینکه بعد از کلی درد کشیدن از طریق ویزیت آنلاین و کاملاً رایگان با تیم دکتر گلشنی آشنا شدم. خودم قوزپشتی و کمردرد داشتم و دختر بزرگم پای پرانتزی و کف پای صاف داشت که همه شون کاملاً آنلاین با کمک متخصص برطرف شد.
برا خودت هدف بزار مثلا خیاط ماهری باشم ورزشکار ماهری بشم تو محیط های اینجوری که بری با بزرگسالا برخو ...
هیچکسی نمیدونه من اینطوری ام. تو جمع های بزرگانه زیاد قرار گرفتم و اونجا ها خیلی نرمالم. ولی به محضاینکه تنها میشم میرم تو رویا و خیالات خودم. بعد جالبه درمورد خودم خیال نمیکنم تو ذهنم کلی سناریو و داستان میچینم
نمیدانم شاید حالا بزرگ شدهای و زندگی را فهمیدهای که چه چیز گند و در عین حال معرکه ایست.