باشه دیگه صبر میکنم تا خودش زنگ بزنه
یسری پیشنهاد دادم انتقالی بگیریم بریم مرکز استان گف اینجوری دیگه دست از سرمون برمیدارن میگن دیگه اینحا نیستن که کسی تو زندگیشون دخالت کنه
اخه خانوادش میگفتن بعدا هم داداشش تو زندگیش دخالت میکنه
بنظرت اگه گف قبول کنم؟
البته من باید انتقالی بگیرم ولی اون تو شهر کوچیکی وسط شهر خودمون و مرکز استان هست نیازی به انتقالی نداره مسافت اون شهر محل کارش با مرکز استان انداره فاصلش تا شهر خودمونه فقط رفتوآمدشو میندازه شهر مرکز استان
اتفاقا دلیل مخالفت خاهر برادرش هم همینه میگن به بابامون توهین شده دیگه اجازه نمیدیم برا بار سوم هم بره بی احترامش کنن
الان با این تفاسیر شما هم عقایدتون شبیه خواهر پسره هست
خب بنظرت الان چطور میشه نظرشونو عوض کرد؟
چیکارا بکنیم؟
خودتو بزار جای خواهر اون پسر
اونم دقیقا یکی از خواهرهاش خیلی تعیین کنندس
از حالا برای دو مرحله بعد تصمیم گیری خیلی درست نیست
قدم به قدم برید جلو
اول این مرحله رو رد کنید. شاید نظرها نسبت به برادرتون عوض شد. شاید حس کردید که نیاز به حضور پر رنگ تر برادرتون در مقابل خانواده ایشون دارید. شاید شرایط شغلی هرکدام تغییر کرد و کلی شاید دیگه
ولی بخاطر علاقه ای که دارید و رفتار برادرتون خودتون رو در موضع پایین دست قرار ندید. احترام بذارید اما خودتون رو کوچیک نکنید
به نظر من اول با برادرت صحبت کن حساس باشه ولی دیگه توهین نکنه. مگه داداشت چی گفته؟اینو بگی معلوم میشه اونا حساسن یا داداشت واقعا خیلی زشت حرف زده.
بعد دیگه بسپر به خود پسره که خانوادش راصی کنه اگع میخاد
یه تایم مشخصیم بده بهش
خودتو معطل نکن تو رابطه سنتم داره زیاد میشع
ارسال نظر شما
تاپیک های به روز شده
16 ثانیه پیش
16 ثانیه پیش
پربازدیدترین تاپیک های امروز
داغ ترین های تاپیک های 2 روز گذشته
داغ ترین های تاپیک های امروز