2777
2789

بعد از ۲ سال حس آزادی دارم..

تاپیک های قبلی گفته بودم با نامزدم و مامانش یه بحثی پیش اومد منم دیروز بعد از ۲۲ روز زنگ زدم خودش برداشت گفتم دیگه نمیتونم ادامه بدم کلی گریه و التماس کرد ولی راستش بعد از رفتاراش مثل قبل ناراحت نمیشدم با گریه کردنش

عصر همون روز مامانش زنگ زد که حیفه نکن منم یادش انداختم که خودش بهم گفته بود دارم پسرشو اذیت میکنم و قطع کردم

بچه یه چیزی تو دلم مونده نگم میترکم😍

جاریمو بعد مدت‌ها دیدم، انقدرررر لاغر شده بود که شوکه شدم! 😳

پرسیدم چی کار کرده تونسته اون لباس خوشگلشو بپوشه تازه دیدم همه چی هم می‌خوره!گفت با اپلیکیشن "زیره" رژیم گرفته 
عید نزدیکه و منم تصمیم گرفتم تغییر کنم. سریع از کافه بازار دانلود کردم و شروع کردم، تازه الان تخفیف هم دارن! 🎉

شما هم می‌تونید با زدن روی این لینک شروع کنید

ننه هاشون یهو یادشون میاد بگن حیفه. پسراشون همه کار بکنن دیوونمون کنن بعد بگن حیییفه

برگشته بهم میگه تو ۳ هفته هست نگرانش نیستی 

در حالی که خودش ۳ هفته پیش کم مونده بود پشت گوشی منو بزنه که چرا زنگ میزنی

ارسال نظر شما

کاربر گرامی جهت ارسال پست شما ملزم به رعایت قوانین و مقررات نی‌نی‌سایت می‌باشید

2790
2778
2791
2779
2792