همش میگفت مامان و بابام تاج سرن احترامشون واجبه
من چیزی نمیگفتم
بعد گفت مشکلی نداری طبقه دوم خونمون زندگی کنیم
منم گفتم اگ خانوادت اهل دخالت نیستن نه
گفت اگ مامانم بیاد بهت بگه کمتر لباس بخر این دخالت نیس خیر خواهیه
بعدشم من حرصم گرفت گفتم اگ پدرت یه تاریخ برا عروسی مشخص کنه من بااون تاریخ اوکی نباشم یه تاریخ دیگ بگم
نتیجه نهایی چی میشه
گفت تو این مورد بزرگ تر ها تصمیم میگیرن
همینو ک گفت گفتم اقا شما مرد زندگی من نیستی بسلامت و چتو دو طرفه پاک کردم
مرددد واقعییی میگ هر چی خانومم بگ
هر چی پفیوز الدنگه قسمت من میشه
موقعیت انچنانی ام نداشنا یه پراید داشت معلم بود
تازههه معلم ابتدایی
من خودم دبیرم