خیلی ناراحتم
چون امسال نتونستم خوشحالش کنم
موندم پشت کنکور
طفلک خیلی اذیت میشه
از همه چیزش برای من میزنه
ولی منِ خر دلش رو شکستم
منم به خاطرش نرفتم دوست صمیمیم که پزشکی قبول شد رو ببینم چون مامانم گفت خودت تنها برو من اگه بیام ببینمش نمیتونم جلوی اشکام رو بگیرم و خیلی گریه کرد
(پ.ن) اصلا با قبول شدم دوستم مشکلی نداشتم فقط بحث این بود که سطح علمی اون حتی از منم پایین تر بود ولی....
اینو که گفت منم کمرم شکست
خیلییییییی ناراحتم ، از خودم متنفرم من بچه خوبی برای مامانم نیستم ، اون گوشت های غذا رو میریزه برای من بهش میگم این کارو نکن از خودم متنفر میشم
خلاصه که این وضعیت منه با مامانم
برام دعا کنین بتونم روز مادر بعدی خوشحالش کنم
مادر های مهربون روزتون مبارک باشههههه❤❤❤❤❤
ایشالا سایتون همیشه بالای سر همسر و بچه هاتون باشه
🌱🌱