مامانم مشکل روحی روانی داره افسردگی شدید داره خانواده رو از هم پاشونده قبل ازدواج هیچ مناسبتی جشن نمیگرفتیم بعد ازدواج هم انقدر الکی میپرید به شوهرم انقدر از کاه کوه میساخت که شوهرمم دلشو نداره بریم خونشون
شوهرم دیشب بردمون رستوران و پاساژ و دور دور.خوش گذشت دلم گرمه به همسرم اما یه خلا بزرگ تو وجودمه اونم اینه که مامانم نذاشت دورهمی با خودش و بابام و خواهرا برادرامو تجربه کنم
امشب به بابام پریده بود بابای بنده خدام رفته خونه خواهرم خوابیده
خودشم تنها تو خونه