منم که گوشه میخانه خانقاه من است
دعای پیر مغان ورد صبحگاه من است
گرم ترانه چنگ صبوح نیست چه باک
نوای من به سحر آه عذرخواه من است
ز پادشاه و گدا فارغم بحمدالله
گدای خاک در دوست پادشاه من است
غرض ز مسجد و میخانهام وصال شماست
جز این خیال ندارم خدا گواه من است
مگر به تیغ اجل خیمه برکنم ور نی
رمیدن از در دولت نه رسم و راه من است
از آن زمان که بر این آستان نهادم روی
فراز مسند خورشید تکیه گاه من است
گناه اگر چه نبود اختیار ما حافظ
تو در طریق ادب باش گو گناه من است
انسانی وارسته و ساده دل و پاک نیت هستی. خدا نیز به واسطه اخلاقیات نیکوی تو، تو را از حرص و آز دور نگه داشته و به تو مناعت طبع بخشیده است. نیتی که در دل داری خیر است اما آنقدر از دیگران بدی دیده ای که خسته شده ای. هرگز از فطرت پاک خود گذر نکن و در راه تهذیب و تزکیه و تعلیم کوشا باش که به امید خدا بلندترین جایگاههای اجتماعی و انسانی در انتظار توست.