2777
2789
عنوان

فا ل حافظ با تفسیر کی میخواد

| مشاهده متن کامل بحث + 559 بازدید | 117 پست
سمیرابه نیت باردار هستم الان یانه؟ممنونم


صحن بستان ذوق بخش و صحبت یاران خوش است
وقت گل خوش باد کز وی وقت میخواران خوش است
از صبا هر دم مشام جان ما خوش می‌شود
آری آری طیب انفاس هواداران خوش است
ناگشوده گل نقاب آهنگ رحلت ساز کرد
ناله کن بلبل که گلبانگ دل افکاران خوش است
مرغ خوشخوان را بشارت باد کاندر راه عشق
دوست را با ناله شب‌های بیداران خوش است
نیست در بازار عالم خوشدلی ور زان که هست
شیوه رندی و خوش باشی عیاران خوش است
از زبان سوسن آزاده‌ام آمد به گوش
کاندر این دیر کهن کار سبکباران خوش است
حافظا ترک جهان گفتن طریق خوشدلیست
تا نپنداری که احوال جهان داران خوش است


همیشه گفته‌اند بعد از هر سختی، آسانی است. دوران سختی تو به پایان رسیده است و خبر خوشی را که مدت‌ها در انتظار آن بودی می‌شنوی. روز به روز کارت بهتر می‌شود و به موفقیت می‌رسی ولی در عین حال وابستگی‌های تو نیز بیشتر خواهد شد. مگذار که این تعلقات آیینه دلت را کدر کنند. از پیروزی خود مغرور نشو و خوشی‌هایت را با دیگران تقسیم کن.    


***عزیزانم لطفا در تاپیک های ختم و حاجت روایی ها تگم کنید. یک دنیا سپاس برای مهربانی شما ***

بچه یه چیزی تو دلم مونده نگم میترکم😍

جاریمو بعد مدت‌ها دیدم، انقدرررر لاغر شده بود که شوکه شدم! 😳

پرسیدم چی کار کرده تونسته اون لباس خوشگلشو بپوشه تازه دیدم همه چی هم می‌خوره!گفت با اپلیکیشن "زیره" رژیم گرفته 
عید نزدیکه و منم تصمیم گرفتم تغییر کنم. سریع از کافه بازار دانلود کردم و شروع کردم، تازه الان تخفیف هم دارن! 🎉

شما هم می‌تونید با زدن روی این لینک شروع کنید

عزیزم برا منم بگیر❤️


اگر چه باده فرح بخش و باد گل‌بیز است
به بانگ چنگ مخور می که محتسب تیز است
صراحی ای و حریفی گرت به چنگ افتد
به عقل نوش که ایام فتنه انگیز است
در آستین مرقع پیاله پنهان کن
که همچو چشم صراحی زمانه خون‌ریز است
به آب دیده بشوییم خرقه‌ها از می
که موسم ورع و روزگار پرهیز است
مجوی عیش خوش از دور باژگون سپهر
که صاف این سر خم جمله دردی آمیز است
سپهر برشده پرویزنیست خون افشان
که ریزه‌اش سر کسری و تاج پرویز است
عراق و فارس گرفتی به شعر خوش حافظ
بیا که نوبت بغداد و وقت تبریز است


روزگار بر وفق مراد تو نیست و زندگی‌ات حرکتی رو به نزول دارد. هرچند که این قضیه برایت بسیار دردآور است ولی می‌توانی با دعا و توسل این دوران سخت را پشت سر بگذاری. دشمنانی به ظاهر دوست در اطرافت تو هستند، در برخورد با آنان با احتیاط رفتار کن. هر کسی شایسته دانستن اسرار تو نیست، کوشش کن که سفره دلت را برای کسی باز نکنی.     

***عزیزانم لطفا در تاپیک های ختم و حاجت روایی ها تگم کنید. یک دنیا سپاس برای مهربانی شما ***
نیت کردم


ماهم این هفته برون رفت و به چشمم سالیست
حال هجران تو چه دانی که چه مشکل حالیست
مردم دیده ز لطف رخ او در رخ او
عکس خود دید گمان برد که مشکین خالیست
می‌چکد شیر هنوز از لب همچون شکرش
گر چه در شیوه گری هر مژه‌اش قتالیست
ای که انگشت نمایی به کرم در همه شهر
وه که در کار غریبان عجبت اهمالیست
بعد از اینم نبود شائبه در جوهر فرد
که دهان تو در این نکته خوش استدلالیست
مژده دادند که بر ما گذری خواهی کرد
نیت خیر مگردان که مبارک فالیست
کوه اندوه فراقت به چه حالت بکشد
حافظ خسته که از ناله تنش چون نالیست



در دلت رویای رسیدن به مقصود را داری و برای رسیدن بههرچند امروز حال و روز خوشی نداری اما فا ل تو، مبارک فالی است. کمی صبر و حوصله به خرج بده، همه می‌دانند که چقدر انتظار تو برای رسیدن به مقصودت طولانی شده ولی بالاخره روزی این انتظار پایان می‌یابد و به مطلوب خود خواهی رسید. کاری مکن که انگشت‌نمای خاص و عام شوی. تو توانایی بسیاری برای کار کردن داری و همین موضوع باعث می‌شود که به هدفت برسی و خستگی‌ات دربرود.    

***عزیزانم لطفا در تاپیک های ختم و حاجت روایی ها تگم کنید. یک دنیا سپاس برای مهربانی شما ***
من😍


هر که شد محرم دل در حرم یار بماند
وان که این کار ندانست در انکار بماند
اگر از پرده برون شد دل من عیب مکن
شکر ایزد که نه در پرده پندار بماند
صوفیان واستدند از گرو می همه رخت
دلق ما بود که در خانه خمار بماند
محتسب شیخ شد و فسق خود از یاد ببرد
قصه ماست که در هر سر بازار بماند
هر می لعل کز آن دست بلورین ستدیم
آب حسرت شد و در چشم گهربار بماند
جز دل من کز ازل تا به ابد عاشق رفت
جاودان کس نشنیدیم که در کار بماند
گشت بیمار که چون چشم تو گردد نرگس
شیوه تو نشدش حاصل و بیمار بماند
از صدای سخن عشق ندیدم خوشتر
یادگاری که در این گنبد دوار بماند
داشتم دلقی و صد عیب مرا می‌پوشید
خرقه رهن می و مطرب شد و زنار بماند
بر جمال تو چنان صورت چین حیران شد
که حدیثش همه جا در در و دیوار بماند
به تماشاگه زلفش دل حافظ روزی
شد که بازآید و جاوید گرفتار بماند



مدتی به دنبال یار و همدمی مهربان می‌گشتی و اکنون به این نتیجه رسیده‌ای که محرم اسرار نداری و خودت به تنهایی باید گلیمت را از آب بیرون بکشی. عهد و پیمانی را که بسته‌ای بجای بیاور و به آن وفادار باش. حریم و خط قرمز خودت را مشخص کن وگرنه آبرویت در خطر می‌افتد. بهترین دل، دلی روشن و صاف و زلال است، عشق و محبت را در دلت نهادینه کن تا لکه سیاهی درون آن نفوذ نکند. مهربانی و محبت تو شهره عام و خاص می‌گردد و همه به نیکی از تو یاد می‌کنند.    

***عزیزانم لطفا در تاپیک های ختم و حاجت روایی ها تگم کنید. یک دنیا سپاس برای مهربانی شما ***
هر که شد محرم دل در حرم یار بماندوان که این کار ندانست در انکار بمانداگر از پرده برون شد دل من عیب م ...

راست میگه حتی از تاپیکا معلومه تغییرم😅😍

من یه آدمِ موودی‌ام,اما توو هر موودی دوسِت دارم.

برای من میگیری عزیزم



صنما با غم عشق تو چه تدبیر کنم
تا به کی در غم تو ناله شبگیر کنم
دل دیوانه از آن شد که نصیحت شنود
مگرش هم ز سر زلف تو زنجیر کنم
آن چه در مدت هجر تو کشیدم هیهات
در یکی نامه محال است که تحریر کنم
با سر زلف تو مجموع پریشانی خود
کو مجالی که سراسر همه تقریر کنم
آن زمان کآرزوی دیدن جانم باشد
در نظر نقش رخ خوب تو تصویر کنم
گر بدانم که وصال تو بدین دست دهد
دین و دل را همه دربازم و توفیر کنم
دور شو از برم ای واعظ و بیهوده مگوی
من نه آنم که دگر گوش به تزویر کنم
نیست امید صلاحی ز فساد حافظ
چون که تقدیر چنین است چه تدبیر کنم



به دنبال بهترین راه چاره برای مقابله با غم‌ها و غصه‌ها هستی تا زندگی بهتری بسازی. امیدت را از دست مده و دست از تلاش بی‌وقفه‌ات بر ندار. مانند گذشته در برابر سختی‌ها و کم‌لطفی‌ها مقاومت کن.  شاید کسانی پیدا شوند که تو را سرزنش کنند و یا بر سر راه تو دام بگسترانند. به حرفشان گوش مکن و از حیله، تزویر و سرزنش آنان بیمی به دل راه مده. خوبی و بدی زندگی بستگی به اعمال و رفتار خودت دارد. خود را به‌دست سرنوشت مسپار و اختیار زندگی خویش را در دست گیر.

***عزیزانم لطفا در تاپیک های ختم و حاجت روایی ها تگم کنید. یک دنیا سپاس برای مهربانی شما ***
برای من میگیری عزیزم



صنما با غم عشق تو چه تدبیر کنم
تا به کی در غم تو ناله شبگیر کنم
دل دیوانه از آن شد که نصیحت شنود
مگرش هم ز سر زلف تو زنجیر کنم
آن چه در مدت هجر تو کشیدم هیهات
در یکی نامه محال است که تحریر کنم
با سر زلف تو مجموع پریشانی خود
کو مجالی که سراسر همه تقریر کنم
آن زمان کآرزوی دیدن جانم باشد
در نظر نقش رخ خوب تو تصویر کنم
گر بدانم که وصال تو بدین دست دهد
دین و دل را همه دربازم و توفیر کنم
دور شو از برم ای واعظ و بیهوده مگوی
من نه آنم که دگر گوش به تزویر کنم
نیست امید صلاحی ز فساد حافظ
چون که تقدیر چنین است چه تدبیر کنم



به دنبال بهترین راه چاره برای مقابله با غم‌ها و غصه‌ها هستی تا زندگی بهتری بسازی. امیدت را از دست مده و دست از تلاش بی‌وقفه‌ات بر ندار. مانند گذشته در برابر سختی‌ها و کم‌لطفی‌ها مقاومت کن.  شاید کسانی پیدا شوند که تو را سرزنش کنند و یا بر سر راه تو دام بگسترانند. به حرفشان گوش مکن و از حیله، تزویر و سرزنش آنان بیمی به دل راه مده. خوبی و بدی زندگی بستگی به اعمال و رفتار خودت دارد. خود را به‌دست سرنوشت مسپار و اختیار زندگی خویش را در دست گیر.

***عزیزانم لطفا در تاپیک های ختم و حاجت روایی ها تگم کنید. یک دنیا سپاس برای مهربانی شما ***
ارسال نظر شما

کاربر گرامی جهت ارسال پست شما ملزم به رعایت قوانین و مقررات نی‌نی‌سایت می‌باشید

2790
2778
2791
2779
2792