اصلا رو نمیدادم خیلی به شدت سر سنگین
اصلا تو این فازا نبودم که
تنها پسری که تونست یکم بهم نزدیک بشه و دل منو به دست بیاره شوهرمه😅😅وقتیم بهم گفت من با اینکه خیلی دوسش داشتم اما اصلا به رو خودم نیاوردم که کلی التماس کرد بتورت میشه 10 سال رفتن و اومدن خودم راضی بودم خانواده م راضی نمیشدن ولی بالاخره با عشق ازدواج کردیم
این دوتایی که میگم اصلا هیچ رابطه ای نداشتم باهاشون خودشون واسطه فرستادن مثلا اون مورد اولیه داداش دوستم بود از طریق دوستم فهمیدم و یکی دیگه از دوستامون که منو خیلی میخواد و چند باری میخواست بهم نزدیک بشه اما رو ندادم سر همین خانواده ش مجبورش کردن ازدواج کنه
یا مورد دومیه به دختر داییم پیام داده بود و همه چیزو بهش گفته بود چند بار خانوادن شو فرستاد خواستگاری خیلی خیلی تلاش کرد اما خب من دلم با شوهرم بود