منو شوهرم هیچ پرده عفت و حرمتی دیگ بینمون نیست
همه جور حرفی بهم زدیم و فحش دادیم حتی بدترین حرفارو در مورد خانواده هامون زدیم
مثلا با علاقه ازدواج کردیم اما یساعت پیش بهش گفتم میخوام طلاق بگیرم
حتی انقد دلمو شکسته ک بهش گفتم حتی رابطه جنسیتم صفره معلوم یود داره دق میکنه
هرروز باهام دعوا میکنه همش عصبی و پرخاشگره
قوای جنسیشو کلا از دست داده بعد بمن میگ تو میلی بمن نداری و میندازه گردن من قیاف نداره دیگه جیبش خالی و بیکار همش داریم قرض میکنیم خانوادش ترکیده و داااااغون بشدت!!!!
۴ساله قراره ترگ کنه روز ب روز بدتر میشه و قولای الکی میده و خبری از ترک نیست مصرفش قبلا شیره و ب ۲ بود الان شده متادون و خوابیدن کل روز و شب بیداری
روانمو بهم ریخته از زندگی سیر شدم حتی دیگ بیرون هم نمیرم قیافم مث افسرده ها شده وضعیتم داغونه
پولی هم ک دستش بیاد هیچوقت بهم نمیده و همیشه کارتا باخودشن مگه بخواد خوردنی بخره باهاش برم خرید
بچه ندارم ۲۷سالمه پشت آزمون وکالت هستم و چون خانواده خودمم وضع آنچنانی ندارن نمیتونم الان برگردم برای طلاق اصلا پول ندارم و مستقل نیستم موندم سال اینده قبول بشم و اینم لازمش درس خوندنه و تمرکز پس سرکار نمیتونم برم واقعا
بیاین بهم راه حل بدین خیلی داغونم قرص خواب آورم خوردم خابم نمیبره بخدا