جاریم بیشتر از یکماهه خونه ی مادرشوهرم نمیاد هرچی زنگ میزنی جواب نمیده همه زنگ میزنن جواب نمیده از شوهرش میپرسیم میگه ولش کنین من خونه ی باباش نمیرم اونم نمیاد بعد جمعه بچشو از دم در میفرسته خودش میره خواهر شوهرم رفته خونشون جاریم گفته ۶ماهه باهم حرف نمی‌زنیم ۶ماهه زندگی نداریم بردارشوهرم هم هاشا کرده که ما مشکلی نداریم جاریم میخاد طلاق بگیره یه دختر ۷ساله دارن بچه پوست استخون شده برادرشوهرم میگه غذا نمیده به بچه هم نمیرسه فقط گوشی از صبح تا شب خیلی ناراحتم بخاطر بچش بچه افسردگی و استرس شدید داره
آخی
شما که کاری از دستتون بر نمیاد
دخالت نکن لطفا
آخی عزیزم .خب ی جای کارمیلنگه قیدزندگی خودشوبچش زده همش سرش توگوشیه
اخی تا ببینی برادر شوهرت چیکار کرده اینجور شدن
فقط میتونم بگم در زندگی و کار برادرشوهر و جاری نه نظر بده نه دخالت کن
دخالت نکنیا
یه کلمه حرف نزن
کمکی از شما و ما برنمیاد به هر حال
عزیزم الان زندگی اونا ب شما و ما چ ربطی داره
اخی عزیزم شاید مادر افسردگی داره ازکجا معلوم
شما در زندگیشون کوچکترین دخالتی نکنید
و وارد بحث نشید
فقط دعا کنید عاقبت بخیر بشن
ارسال نظر شما
جدیدترین تاپیک های 2 روز گذشته
تاپیک های به روز شده
26 ثانیه پیش
27 ثانیه پیش
پربازدیدترین تاپیک های امروز
داغ ترین های تاپیک های امروز